دقیقی: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
جز ←جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباهیاب]]: ناصرخسره⟸ناصرخسرو، بکمرتبه⟸یک مرتبه، ابومنصر⟸ابومنصور، غزلسرایی⟸غزلسرایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} |
}} |
||
'''ابو منصور محمد بن احمد توسی''' که بیشتر به کوتاهی با نام '''دقیقی''' شناخته میشود (زادهشده پس از ۳۲۰ -- درگذشت در مابین سالهای ۳۶۷ تا ۳۶۹ هجری قمری) شاعر بزرگ [[فهرست شاعران فارسیزبان|پارسیزبان]] بود. زادگاه وی بنا به روایات گوناگون، [[توس]]، [[بلخ]]، [[سمرقند]] و [[بخارا]] ذکر شده است، اما بر پایهٔ پژوهشهای نوین، او زادهٔ شهر [[توس]] است. دقیقی با دربار شاهان [[سامانیان|سامانی]] در پیوند بود و به تشویق [[نوح دوم سامانی]] آغاز به بهنظمدرآوردن [[شاهنامه ابومنصوری]] کرد. اما پیش از آنکه آن را به پایان برساند، به دست غلام خود کشته شد. پس از آن [[فردوسی توسی]] کار دقیقی را ادامه داد و شاهنامهٔ ابومنصوری که منثور بود را به نظم درآورد. فردوسی در شاهنامهٔ خود داستان زندگی دقیقی را به کوتاهی نقل کرده و هزاربیتی که دقیقی سروده را هم در شاهنامهٔ خود گنجانده و بدینگونه از ازدسترفتن آنها جلوگیری کرده است. در دورانهای |
'''ابو منصور محمد بن احمد توسی''' که بیشتر به کوتاهی با نام '''دقیقی''' شناخته میشود (زادهشده پس از ۳۲۰ -- درگذشت در مابین سالهای ۳۶۷ تا ۳۶۹ هجری قمری) شاعر بزرگ [[فهرست شاعران فارسیزبان|پارسیزبان]] بود. زادگاه وی بنا به روایات گوناگون، [[توس]]، [[بلخ]]، [[سمرقند]] و [[بخارا]] ذکر شده است، اما بر پایهٔ پژوهشهای نوین، اینگونه پنداشته میشود که او زادهٔ شهر [[توس]] بوده است. دقیقی با دربار شاهان [[سامانیان|سامانی]] در پیوند بود و به تشویق [[نوح دوم سامانی]] آغاز به بهنظمدرآوردن [[شاهنامه ابومنصوری]] کرد. اما پیش از آنکه آن را به پایان برساند، به دست غلام خود کشته شد. پس از آن [[فردوسی توسی]] کار دقیقی را ادامه داد و شاهنامهٔ ابومنصوری که منثور بود را به نظم درآورد. فردوسی در شاهنامهٔ خود داستان زندگی دقیقی را به کوتاهی نقل کرده و هزاربیتی که دقیقی سروده را هم در شاهنامهٔ خود گنجانده و بدینگونه از ازدسترفتن آنها جلوگیری کرده است. در دورانهای نوین، از سوی خاورشناسان این دیدگاه مطرح شد که دقیقی یک زرتشتی بوده، ولی امروزه این دید با پژوهشهای بیشتر رد شده و دقیقی را یک مسلمان شیعه به شمار میآورند. دقیقی یکی از بزرگترین و مهمترین شاعرهای فارسیزبان است و تأثیری فراوان بر شاعرهای پس از خود، بویژه سبک حماسی [[شعر فارسی]] گذاشته است. |
||
== منبعشناسی == |
== منبعشناسی == |
||
کتابهایی که یادی از دقیقی یا شعرهایش کردهاند: [[شاهنامه]] فردوسی (۴۰۰)، [[تاریخ بیهقی]] (نیمه دوم سده پنجم)، [[شرح قصیده ابوالهیثم]] (پایان سده چهارم و آغاز سده پنجم)، [[چهار مقاله]] [[نظامی عروضی]] (پیرامون ۵۵۰ هجری)، [[حدائقالسحر]] [[رشید وطواط]] (سده ششم)، [[ترجمانالبلاغه]] (آغاز سده ششم)، [[لبابالالباب]] [[عوفی]] (۶۱۷ تا ۶۲۵)، [[مونسالاحرار]] [[محمد جاجرمی]] (۷۴۱)، تاریخ سیستان، تاریخ گزیده (۷۳۰)، دیوان فرخی، غضایری، معزی، ادیب صابر، سوزنی، [[لغت فرس]] [[اسدی توسی]]، صحاحالفرس، فرهنگ جهانگیری، سخن و سخنوران تألیف فروزانفر، احوال رودکی از سعید نفیسی، و مقاله تقیزاده در مجله کاوه.{{پا|{{پک|دبیرسیاقی|۱۳۷۴|ص=۱۰۱}}}} |
کتابهایی که یادی از دقیقی یا شعرهایش کردهاند: [[شاهنامه]] فردوسی (۴۰۰)، [[تاریخ بیهقی]] (نیمه دوم سده پنجم)، [[شرح قصیده ابوالهیثم]] (پایان سده چهارم و آغاز سده پنجم)، [[چهار مقاله]] [[نظامی عروضی]] (پیرامون ۵۵۰ هجری)، [[حدائقالسحر]] [[رشید وطواط]] (سده ششم)، [[ترجمانالبلاغه]] (آغاز سده ششم)، [[لبابالالباب]] [[عوفی]] (۶۱۷ تا ۶۲۵)، [[مونسالاحرار]] [[محمد جاجرمی]] (۷۴۱)، تاریخ سیستان، تاریخ گزیده (۷۳۰)، دیوان فرخی، غضایری، معزی، ادیب صابر، سوزنی، [[لغت فرس]] [[اسدی توسی]]، صحاحالفرس، فرهنگ جهانگیری، سخن و سخنوران تألیف فروزانفر، احوال رودکی از سعید نفیسی، و مقاله تقیزاده در مجله کاوه.{{پا|{{پک|دبیرسیاقی|۱۳۷۴|ص=۱۰۱}}}} |
||
در نوشتههای خاورشناسان به دو دلیل از دقیقی یاد شده. در جایهایی که سخن از ادبیات فارسی و شاعرهای این زبان است، چون دقیقی از پیشگامان شعر فارسی بوده نامش در میان دیگر شاعرها آورده میشود. مناسبت دیگر آن است که کسانی که به جستجو در زندگانی فردوسی پرداختهاند، همچنان به دلیل اینکه بخشی از شاهنامه |
در نوشتههای خاورشناسان به دو دلیل از دقیقی یاد شده. در جایهایی که سخن از ادبیات فارسی و شاعرهای این زبان است، چون دقیقی از پیشگامان شعر فارسی بوده نامش در میان دیگر شاعرها آورده میشود. مناسبت دیگر آن است که کسانی که به جستجو در زندگانی فردوسی پرداختهاند، همچنان به دلیل اینکه بخشی از شاهنامه سرودهٔ دقیقی است، از پژوهش دربارهٔ او نیز سر باز نزدهاند. در اینجا برخی از مهمترین پژوهشهایی که خاورشناسان دربارهٔ دقیق انجام دادهاند را به کوتاهی میآوریم. این مطالب برگرفته از مقالهٔ [[ایرج افشار]] است که در سال ۱۳۵۵ خورشیدی چاپ شده است.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده =[[ایرج افشار]] |نشانی = http://www.ensani.ir/fa/content/283818/default.aspx |عنوان = دقیقی در تحقیقات مستشرقان| ناشر =مجله دانشکده، شماره ۵، سال دوم |تاریخ =۱۳۵۵ |تاریخ بازدید = ۶ آوریل ۲۰۱۶}}</ref> |
||
نخستین کوشش از سوی خاورشناسان برمیگردد به هنگامی که لمسدن، از نظامیهای انگلیسی مقیم هند، نخستین مجلد شاهنامه را در سال ۱۸۱۱ میلادی در کلکته به چاپ رسانید. پس از او کسانی که به شاهنامه پرداختند، در پیشگفتارهای خود به ناچار از دقیقی و پیشگامی او در سردون حماسه ملی ایران نیز سخن یاد کردند. |
نخستین کوشش از سوی خاورشناسان برمیگردد به هنگامی که لمسدن، از نظامیهای انگلیسی مقیم هند، نخستین مجلد شاهنامه را در سال ۱۸۱۱ میلادی در [[کلکته]] به چاپ رسانید. پس از او کسانی که به شاهنامه پرداختند، در پیشگفتارهای خود به ناچار از دقیقی و پیشگامی او در سردون حماسه ملی ایران نیز سخن یاد کردند. |
||
یکی از خاورشناسان آلمانی به نام [[هرمان اته]] میان سالهای ۱۸۷۲ و ۱۸۷۵ به انتشار دو مقاله به زبان آلمانی پرداخت و در آنها از دقیقی یاد کرده بود. نخستین مقاله دربارهٔ فردوسی، و دیگر مقالهای |
یکی از خاورشناسان آلمانی به نام [[هرمان اته]] میان سالهای ۱۸۷۲ و ۱۸۷۵ به انتشار دو مقاله به زبان آلمانی پرداخت و در آنها از دقیقی یاد کرده بود. نخستین مقاله دربارهٔ فردوسی، و دیگر مقالهای درباره پیشروان و معاصران رودکی (۱۸۷۵) بود. اته یکی از نخستین کسانی است که بحث دربارهٔ زرتشتی بودن دقیقی را مطرح کرد و بر پایه آن، سرودن شاهنامه را بیشتر ناشی از حس و توجه شاعر به عوالم روحی و فکری او عنوان کرد. |
||
[[تئودور نولدکه]] در سال ۱۸۹۲ در جلد دوم مجموعه پژوهشهای مربوط به زبان فارسی که در شهر [[وین]] انتشار یافت، ضمن بحثی دربارهٔ شعر فارسی از سهم دقیقی در حماسه ایران یاد کرد و موضوع زرتشتی بودن دقیقی را یکی از مباحث اصلی بحث خود قرار داد. |
[[تئودور نولدکه]] در سال ۱۸۹۲ در جلد دوم مجموعه پژوهشهای مربوط به زبان فارسی که در شهر [[وین]] انتشار یافت، ضمن بحثی دربارهٔ شعر فارسی از سهم دقیقی در حماسه ایران یاد کرد و موضوع زرتشتی بودن دقیقی را یکی از مباحث اصلی بحث خود قرار داد. |
||
[[ادوارد براون]] که اولین مجلد از اثر پایدارش بنام «تاریخ ادبیات ایران» که در سال ۱۹۰۲ انتشار یافت، در دو صفحه از آن کتاب به زندگانی دقیقی پرداخت و ضمن بازگویی و بازبینی آنچه در کتابها و مآخذ قدیم ایرانی دیده بود تا اندازهای به دیدگاههای مستشرقان نیز پرداخت. او پس از آن بحث کوتاهی دربارهٔ ممدوحین |
[[ادوارد براون]] که اولین مجلد از اثر پایدارش بنام «تاریخ ادبیات ایران» که در سال ۱۹۰۲ انتشار یافت، در دو صفحه از آن کتاب به زندگانی دقیقی پرداخت و ضمن بازگویی و بازبینی آنچه در کتابها و مآخذ قدیم ایرانی دیده بود تا اندازهای به دیدگاههای مستشرقان نیز پرداخت. او پس از آن بحث کوتاهی دربارهٔ ممدوحین میآورد و برخلاف پیشینیان خود میگوید که دقیقی زرتشتی نبوده است. این نخستین بار بود که در برابر عقاید نولدکه و اته و هرن، نظری مخالف گفته میشد. |
||
در سال ۱۹۱۳ نخستین مجلد از چاپ اول دائرةالمعارف اسلام انتشار یافت. در این دائرةالمعارف ذیل تخلص دقیقی پنج شش سطری به زندگانی او اختصاص داشت. این نخستین بار بود که نام دقیقی در یک دائرةالمعارف اروپایی وارد شده بود. در حالی که نام فردوسی و همگنان او سالها پیش از آن در دائرةالمعارفهای دیگر جایگاه خود را یافته بود. مقاله کوتاه دائرةالمعارف اسلام به دست کلمان هوار خاورشناس فرانسوی نوشته شده بود. |
در سال ۱۹۱۳ نخستین مجلد از چاپ اول [[دائرةالمعارف اسلام]] انتشار یافت. در این دائرةالمعارف ذیل تخلص دقیقی پنج شش سطری به زندگانی او اختصاص داشت. این نخستین بار بود که نام دقیقی در یک دائرةالمعارف اروپایی وارد شده بود. در حالی که نام فردوسی و همگنان او سالها پیش از آن در دائرةالمعارفهای دیگر جایگاه خود را یافته بود. مقاله کوتاه دائرةالمعارف اسلام به دست کلمان هوار خاورشناس فرانسوی نوشته شده بود. |
||
شدر در سال ۱۹۳۲ مقالهای تحت عنوان «آیا دقیقی زرتشتی بود؟» در جشن نامه خاورشناس نامی جرج یاکوب به چاپ رسانید و این عقیده را اظهار کرد دقیقی زرتشتی نبوده است. |
شدر در سال ۱۹۳۲ مقالهای تحت عنوان «آیا دقیقی زرتشتی بود؟» در جشن نامه خاورشناس نامی جرج یاکوب به چاپ رسانید و این عقیده را اظهار کرد دقیقی زرتشتی نبوده است. |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
== زندگینامه == |
== زندگینامه == |
||
از زندگانی دقیقی دانستههای اندکی در دسترس است. آنچه دانسته است این است که او با دربار سامانیان در پیوند بوده و از شاهان این خاندان امیر سدید ابوصالح منصور بن نوح سامانی (۳۵۰ تا ۳۶۵ هجری) و امیر رضی ابوالقاسم نوح بن منصور (۳۶۵ تا ۳۸۷) را مدح گفته و گویا به فرمان امیر نوح به نظم کردن شاهنامه دست یازیده است. او پس از به نظم کشیدن نزدیک به هزار بیت، در روزگار جوانی به دست غلام ترک خود کشته میشود. اینکه چرا غلامش او را کشته است، در جایی گفته نشده است.<ref name="Kelly2012">{{cite book|author=Stuart Kelly|title=The Book of Lost Books: An Incomplete History of All the Great Books You'll Never Read|url=http://books.google.com/books?id=Rbi8BQAAQBAJ&pg=PT103|date=5 November 2012|publisher=Birlinn|isbn=978-0-85790-525-3|pages=103–}}</ref> اما محمد ریاحی کشته شدن او را به دلیل تعصبات مذهبی مسلمانان و گرایشی که نسبت به دین زرتشت داشته است، میداند. بر پایهٔ گفتهٔ او، روایت کشتهشدن دقیقی در شاهنامه، با آنچه که در تذکرهها آمده و قاتل دقیقی را بندهٔ خود او دانستهاند، یکی نیست؛ چرا که مصراع «به دست یک بندهبر کشته شد» این را نمیرساند که بندهٔ خودِ دقیقی، او را کشته است.{{پا|{{پک|ریاحی|۱۳۸۰|ص=۹۰}}}} |
از زندگانی دقیقی دانستههای اندکی در دسترس است. آنچه دانسته است این است که او با دربار سامانیان در پیوند بوده و از شاهان این خاندان امیر سدید ابوصالح منصور بن نوح سامانی (۳۵۰ تا ۳۶۵ هجری) و امیر رضی ابوالقاسم نوح بن منصور (۳۶۵ تا ۳۸۷) را مدح گفته و گویا به فرمان امیر نوح به نظم کردن شاهنامه دست یازیده است. او پس از به نظم کشیدن نزدیک به هزار بیت، در روزگار جوانی به دست غلام ترک خود کشته میشود. اینکه چرا غلامش او را کشته است، در جایی گفته نشده است.<ref name="Kelly2012">{{cite book|author=Stuart Kelly|title=The Book of Lost Books: An Incomplete History of All the Great Books You'll Never Read|url=http://books.google.com/books?id=Rbi8BQAAQBAJ&pg=PT103|date=5 November 2012|publisher=Birlinn|isbn=978-0-85790-525-3|pages=103–}}</ref> اما [[محمد ریاحی]] کشته شدن او را به دلیل تعصبات مذهبی مسلمانان و گرایشی که نسبت به دین زرتشت داشته است، میداند. بر پایهٔ گفتهٔ او، روایت کشتهشدن دقیقی در شاهنامه، با آنچه که در تذکرهها آمده و قاتل دقیقی را بندهٔ خود او دانستهاند، یکی نیست؛ چرا که مصراع «به دست یک بندهبر کشته شد» این را نمیرساند که بندهٔ خودِ دقیقی، او را کشته است.{{پا|{{پک|ریاحی|۱۳۸۰|ص=۹۰}}}} |
||
هزار بیتی که او سروده دربارهٔ پادشاهی [[گشتاسپ]] و ظهور [[زرتشت]] و تاختن [[ارجاسپ]] به ایران است.{{پا|{{پک|دبیرسیاقی|۱۳۷۴|ص=۱۰۰}}}} او به تشویق نوح دوم سامانی به |
هزار بیتی که او سروده دربارهٔ پادشاهی [[گشتاسپ]] و ظهور [[زرتشت]] و تاختن [[ارجاسپ]] به ایران است.{{پا|{{پک|دبیرسیاقی|۱۳۷۴|ص=۱۰۰}}}} او به تشویق نوح دوم سامانی به بهنظمدرآوردن شاهنامهٔ ابومنصوری دست یازید.<ref>{{cite book|title=History of Civilizations of Central Asia (vol.4,part-1)|url=http://books.google.com/books?id=lodSckjlNuMC&pg=PA91|year=1992|publisher=Motilal Banarsidass Publ.|isbn=978-81-208-1595-7|pages=91–}}</ref> |
||
تاریخ دقیق زادن و مرگ او دانسته نیست، ولی او به دستور نوح بن منصور (پادشاهی از ۳۶۵ تا ۳۸۷) آغاز به به نظم درآوردن شاهنامه کرد و فردوسی کار او را در پیرامون سالهای ۳۶۵ هجری ادامه داد. مرگ دقیقی باید حدوداً پیرامون ۳۶۶ انجام گرفته باشد. افزون بر آن، آنچنان که فردوسی در شاهنامه گزارش کرده است، دقیقی در سن جوانی کشته شد، از این روی میتوان تاریخ زادن او را پس از ۳۲۰ هجری دانست.{{پا|نام=iranica}}{{پا|{{پک|صفا|۱۳۶۹|ص=۴۰۹}}}} به گفتهٔ محمد |
تاریخ دقیق زادن و مرگ او دانسته نیست، ولی او به دستور نوح بن منصور (پادشاهی از ۳۶۵ تا ۳۸۷) آغاز به به نظم درآوردن شاهنامه کرد و فردوسی کار او را در پیرامون سالهای ۳۶۵ هجری ادامه داد. مرگ دقیقی باید حدوداً پیرامون ۳۶۶ انجام گرفته باشد. افزون بر آن، آنچنان که فردوسی در شاهنامه گزارش کرده است، دقیقی در سن جوانی کشته شد، از این روی میتوان تاریخ زادن او را پس از ۳۲۰ هجری دانست.{{پا|نام=iranica}}{{پا|{{پک|صفا|۱۳۶۹|ص=۴۰۹}}}} به گفتهٔ [[محمد دبیرسیاقی]]، چون آغاز فرمانروایی نوح بن منصور در ۳۶۵ ه. ق است و فردوسی نیز که کشتهشدن دقیقی را در شاهنامه خود یاد میکند در حدود سال ۳۷۰ ه. ق به نظم شاهنامه دست یازیده، بنابراین تاریخ کشتهشدن این شاعر میان سالهای ۳۶۷ تا ۳۶۹ هجری قمری باید رخ داده باشد.{{پا|{{پک|دبیرسیاقی|۱۳۷۴|ص=۱۰۰}}}} |
||
بر پایهٔ گفتهٔ عوفی «او را بسبب دقت معانی و دقت الفاظ دقیقی گفتندی». بر پایهٔ گفتهٔ ذبیحالله |
بر پایهٔ گفتهٔ [[عوفی]] «او را بسبب دقت معانی و دقت الفاظ دقیقی گفتندی». بر پایهٔ گفتهٔ [[ذبیحالله صفا]]، پذیرش این نکته مستلزم آن است که بپنداریم او پیش از رسیدن به مرتبهٔ استادی در شعر فارسی، لقب شعری نداشته و بنابراین این گفتهٔ عوفی را نادرست میداند.{{پا|{{پک|صفا|۱۳۶۹|ص=۴۰۸}}}} |
||
برخی او را همان ابوعلی محمد بن احمد بلخی دانستهاند که [[ابوریحان بیرونی]] به او و شاهنامهاش اشاره کرده است، ولی بر پایهٔ گفتهٔ صفا، دلایلی که برای یکی دانستن آنها گفته میشود قانعکننده نیست. نخست آنکه شاعر بودن ابوعلی بلخی و نوشتن شاهنامه از روی منابع مختلف دلیل نمیشود که او همان دقیقی توسی باشد و دوم آنکه از گفتهٔ ابوریحان پیداست که شاهنامه ابوعلی بلخی منثور بوده است، نه منظوم.{{پا|{{پک|صفا|۱۳۶۹|ص=۴۰۹}}}} |
برخی او را همان ابوعلی محمد بن احمد بلخی دانستهاند که [[ابوریحان بیرونی]] به او و شاهنامهاش اشاره کرده است، ولی بر پایهٔ گفتهٔ صفا، دلایلی که برای یکی دانستن آنها گفته میشود قانعکننده نیست. نخست آنکه شاعر بودن ابوعلی بلخی و نوشتن شاهنامه از روی منابع مختلف دلیل نمیشود که او همان دقیقی توسی باشد و دوم آنکه از گفتهٔ ابوریحان پیداست که شاهنامه ابوعلی بلخی منثور بوده است، نه منظوم.{{پا|{{پک|صفا|۱۳۶۹|ص=۴۰۹}}}} |
||
=== زادگاه === |
=== زادگاه === |
||
سرگذشتنویسان گوناگونی بخارا، سمرقند، بلخ، مرو و توس را زادگاه او دانستهاند. بر پایهٔ گفتهٔ محمد عوفی زادگاه او شهر توس بوده است و خالقی مطلق با برشمردن چندین دلیل توس را زادگاه دقیقی میداند.{{پا|نام=iranica}}{{پا|نام=zadgah}} [[دانشنامهٔ بریتانیکا]] نیز زادگاه او را توس دانسته است.{{پا|نام=britanica|{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.britannica.com/biography/Daqiqi |عنوان = Daqīqī| ناشر =Encyclopædia Britannica |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۶ آوریل ۲۰۱۶}}}} |
سرگذشتنویسان گوناگونی بخارا، سمرقند، بلخ، مرو و توس را زادگاه او دانستهاند. بر پایهٔ گفتهٔ [[محمد عوفی]] زادگاه او شهر توس بوده است و [[جلال خالقی مطلق]] با برشمردن چندین دلیل توس را زادگاه دقیقی میداند.{{پا|نام=iranica}}{{پا|نام=zadgah}} [[دانشنامهٔ بریتانیکا]] نیز زادگاه او را توس دانسته است.{{پا|نام=britanica|{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.britannica.com/biography/Daqiqi |عنوان = Daqīqī| ناشر =Encyclopædia Britannica |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۶ آوریل ۲۰۱۶}}}} |
||
بر پایهٔ خالقی |
بر پایهٔ خالقی مطلق، توس به چند دلیل زادگاه دقیقی است. نخست آنکه زمان عوفی نسبت به دیگر سرگذشتنویسان دقیقی، پنجسده پیشتر و نزدیکتر است و خود عوفی نزدیک به دویست سال با دقیقی فاصله دارد، بویژه آنکه عوفی سالها در شهرهای خراسان سفر کرده و یادداشت تهیه نموده. دوم آنکه بخارا از آن رو نمیتواند زادگاه دقیقی باشد که خود عوفی زادهٔ این شهر است و در همانجا تحصیل کرده و بعید است که شاعری به نامبُرداری دقیقی پس از دویست سال آنچنان از یاد همشهریانش رفته باشد که او را بیگانه بپندارند. این حکم دربارهٔ مردم دیگر شهرها مانند سمرقند و مرو و توس نیز درست است و میدانیم که عوفی در سمرقند و مرو به سر برده و در سال ۶۰۰ در [[نسا]] و در ۶۰۳ در [[نیشابور]] بوده و به احتمال زیاد از توس نیز دیدن کرده و با دانشمندان آنجا گفتگو و نشستوبرخاست داشته و افزون بر این، توس در آن هنگام هنوز گرفتار تاخت و تاز مغولها نشده بود و بیشتر کتابها و دیوانهای سدههای گذشته همچنان در دسترس بوده است.{{پا|نام=zadgah}} |
||
دقیقی در یکجا میگوید:{{پا|نام=zadgah}} |
دقیقی در یکجا میگوید:{{پا|نام=zadgah}} |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
{{پایان شعر}} |
{{پایان شعر}} |
||
شاعر در اینجا میگوید که سالیان درازی از زادگاه خود دور افتاده و از ماندن در شهر بیگانه دلگیر شده و شکوه میکند. اگر این شعر در بخارا سروده شده باشد، بخارا دیگر نمیتواند زادگاه او باشد. اگر هم در چغانیان سروده باشد، آنگاه نه بخارا و نه سمرقند نمیتوانند زادگاه او باشند، چون این شهرها با هم نزدیک هستند و دقیقی که ثروتمند هم بوده میتوانسته هر هنگام که دوست داشت از زادگاه خود در آن شهرها دیدن کند.{{پا|نام=zadgah}} |
شاعر در اینجا میگوید که سالیان درازی از زادگاه خود دور افتاده و از ماندن در شهر بیگانه دلگیر شده و شکوه میکند. اگر این شعر در بخارا سروده شده باشد، بخارا دیگر نمیتواند زادگاه او باشد. اگر هم در [[چغانیان]] سروده باشد، آنگاه نه بخارا و نه سمرقند نمیتوانند زادگاه او باشند، چون این شهرها با هم نزدیک هستند و دقیقی که ثروتمند هم بوده میتوانسته هر هنگام که دوست داشت از زادگاه خود در آن شهرها دیدن کند.{{پا|نام=zadgah}} |
||
منوچهری در قصیدهٔ «لغز شمع» که در ستایش استادش عنصری سروده، بیتی بدین گونه دارد: |
[[منوچهری]] در قصیدهٔ «لغز شمع» که در ستایش استادش [[عنصری]] سروده، بیتی بدین گونه دارد: |
||
{{شعر}} |
{{شعر}} |
||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
=== دین === |
=== دین === |
||
در شعرهای دقیقی اشارههایی هست که پژوهشگران را بر آن داشته تا او را زرتشتی بپندارند. اما به جز نامی اسلامی او، اشارههای دیگری هست که نشان میدهد او یک مسلمان بوده. اگر زادگاه او توس بوده باشد که از |
در شعرهای دقیقی اشارههایی هست که پژوهشگران را بر آن داشته تا او را زرتشتی بپندارند. اما به جز نامی اسلامی او، اشارههای دیگری هست که نشان میدهد او یک مسلمان بوده. اگر زادگاه او توس بوده باشد که از شهرهای کهن شیعهنشین وده و در زمان فرماندار سامانی، [[ابومنصور عبدالرزاق]] به مرکز فعالیتهای ملیگرایانه ایرانی تبدیل شده بوده، محتمل است که دقیقی نیز همچون فردوسی یک شیعه بوده است. در آن دوره بسیاری از پیروان مذهب شیعه به فرهنگ باستانی ایران افتخار میکردند که این کار موجب میشده مخالفین آنها، به آنها نامهایی چون [[قرمطی]] و [[شعوبی]] بدهند و آنها را در دستهٔ [[مجوس]] و [[زندیق]] قرار دهند.{{پا|نام=iranica|{{یادکرد وب|نویسنده =Djalal Khaleghi-Motlagh |نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/daqiqi-abu-mansur-ahmad-b |عنوان = DAQĪQĪ, ABŪ MANṢŪR AḤMAD| ناشر =ENCYCLOPÆDIA IRANICA |تاریخ =December 15, 1993 |تاریخ بازدید = ۶ آوریل ۲۰۱۶}}}} |
||
دقیقی آغاز به نظم درآوردن شاهنامه را از پادشاهی گشتاسپ گرفته است، نه از آغاز کتاب، که این یکی از دلایلی بوده که شماری او را زرتشتی بدانند؛ ولی پیش از فردوسی، قهرمانان ملی ایران گشتاسپ و اسفندیار بودند، نه رستم. از آنجایی که گرشاسپ نیز جایی در خداینامه و شاهنامه ابومنصوری نداشته، دقیقی کار را با پادشاهی گشتاسپ آغاز کرده که آغاز روایت اسفندیار نیز است.{{پا|نام=iranica}} |
دقیقی آغاز به نظم درآوردن شاهنامه را از پادشاهی [[گشتاسپ]] گرفته است، نه از آغاز کتاب، که این یکی از دلایلی بوده که شماری او را زرتشتی بدانند؛ ولی پیش از فردوسی، قهرمانان ملی ایران گشتاسپ و [[اسفندیار]] بودند، نه [[رستم]]. از آنجایی که [[گرشاسپ]] نیز جایی در [[خداینامه]] و [[شاهنامه ابومنصوری]] نداشته، دقیقی کار را با پادشاهی گشتاسپ آغاز کرده که آغاز روایت اسفندیار نیز است.{{پا|نام=iranica}} |
||
فردوسی در شاهنامه (سده چهارم)، عوفی در لبابالالباب (سده هفتم)، حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده (سده هشتم)، و کسانی که پس از آنها سرگذشت دقیقی را نوشتهاند، به نامسلمان بودن او اشاره نکردهاند.{{پا|نام=din|{{یادکرد وب|نویسنده =سید محمد محیط طباطبایی |نشانی = http://www.ensani.ir/fa/content/201792/default.aspx |عنوان = عقیده دینی دقیقی| ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۶ آوریل ۲۰۱۶}}}} |
فردوسی در شاهنامه (سده چهارم)، عوفی در لبابالالباب (سده هفتم)، [[حمدالله مستوفی]] در تاریخ گزیده (سده هشتم)، و کسانی که پس از آنها سرگذشت دقیقی را نوشتهاند، به نامسلمان بودن او اشاره نکردهاند.{{پا|نام=din|{{یادکرد وب|نویسنده =سید محمد محیط طباطبایی |نشانی = http://www.ensani.ir/fa/content/201792/default.aspx |عنوان = عقیده دینی دقیقی| ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۶ آوریل ۲۰۱۶}}}} |
||
دیدگاه زرتشتیبودن دقیقی نخستین بار توسط خاورشناسان غربی و گویا از منبعی هندو به گزارش ایشان راه یافته و رفتهرفته پررنگتر شده.{{پا|نام=din}} با این حال شواهد نشان از زرتشتیبودن او ندارد. جدا از نام او که عربی و از نامهای پیامبر اسلام است، اینکه گفته میشود زرتشتیانی بودهاند که دارای نامهای عربی بودهاند در تاریخ مصداق ندارد.{{پا|نام=din}} |
دیدگاه زرتشتیبودن دقیقی نخستین بار توسط خاورشناسان غربی و گویا از منبعی هندو به گزارش ایشان راه یافته و رفتهرفته پررنگتر شده.{{پا|نام=din}} با این حال شواهد نشان از زرتشتیبودن او ندارد. جدا از نام او که عربی و از نامهای [[پیامبر اسلام]] است، اینکه گفته میشود زرتشتیانی بودهاند که دارای نامهای عربی بودهاند در تاریخ مصداق ندارد.{{پا|نام=din}} |
||
در جایی دقیقی اینگونه دربارهٔ خود سخن میگوید: |
در جایی دقیقی اینگونه دربارهٔ خود سخن میگوید: |
||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
{{پایان شعر}} |
{{پایان شعر}} |
||
از جمله دلایل زرتشتیشمردن دقیقی بیت بالا بوده است. با این حال زرتشتی بودن او نامحتمل است، چرا که اینکه شاعر میگوید کیش زرتشتی را «برگزیده است» |
از جمله دلایل زرتشتیشمردن دقیقی بیت بالا بوده است. با این حال زرتشتی بودن او نامحتمل است، چرا که اینکه شاعر میگوید کیش زرتشتی را «برگزیده است»، نشان میدهد که او زرتشتیزاده نبوده است و اگر زرتشتی او را زرتشتی بپنداریم، آنگاه باید بعدها به این دین گرویده باشد. اینکه در سده دهم در ایران یک شاعر به دینی دیگر گرویده باشد و ازدینبرگشتگی خود را در شعر به رخ کشیده باشد، چیزی نامحتمل است که به سختی میتوان آن را باور کرد. این بیت میتواند به این معنی باشد که دقیقی به عنوان یک شاعر مسلمان، کیش زرتشتی را «میپسندد»، یا «ستایش میکند»، نه اینکه لزوماً به گونهٔ رسمی پیرو آن باشد. بیتهای بالا که در آن اشاره به خوشگذرانیهای ممنوعهٔ دیگری همچون «می خوشرنگ» نیز دیده میشود، میتواند اشاره به بازیگوشی شاعرانهٔ یک مسلمان داشته باشد و نباید به آن به گونهٔ ابراز عقیدهٔ راسخ دینی نگریسته شود.{{پا|نام=pre-mongol}} |
||
همچنین دقیقی در جایی میگوید: |
همچنین دقیقی در جایی میگوید: |
||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
=== در شاهنامه === |
=== در شاهنامه === |
||
فردوسی در مقدمهٔ شاهنامه میگوید که چگونه آن «مرد جوان» بر آن شد تا شاهنامه منثور را به نظم درآورد، ولی او را خوی بد یار بود و پیش از آنکه بتواند سرتاسر شاهنامه را به نظم دربیاورد به دست غلام خویش کشته میشود. در آغاز پادشاهی گشتاسپ، فردوسی دقیقی را در خواب میبیند که از او درخواست میکند تا بخیلی نکرده و هزاربیتی که او سروده را در شاهنامهاش بگنجاند. از سخن فردوسی به گستردگی اینگونه برداشته شده است که سرودههای دقیقی تماماً آن بوده که فردوسی آنها را در شاهنامه آورده، اما اینگونه نیز میتوان برداشت کرد که بخش مورد |
فردوسی در مقدمهٔ شاهنامه میگوید که چگونه آن «مرد جوان» بر آن شد تا شاهنامه منثور را به نظم درآورد، ولی او را خوی بد یار بود و پیش از آنکه بتواند سرتاسر شاهنامه را به نظم دربیاورد به دست غلام خویش کشته میشود. در آغاز پادشاهی گشتاسپ، فردوسی دقیقی را در خواب میبیند که از او درخواست میکند تا بخیلی نکرده و هزاربیتی که او سروده را در شاهنامهاش بگنجاند. از سخن فردوسی به گستردگی اینگونه برداشته شده است که سرودههای دقیقی تماماً آن بوده که فردوسی آنها را در شاهنامه آورده، اما اینگونه نیز میتوان برداشت کرد که بخش مورد نظر، آخرین بخشی بوده که دقیقی پیش از «پایان زندگی خویش» به نظم کشیده، نه لزوماً تنها سرودههای او. اینکه فردوسی هزار بیت او را گنجانده است میتواند برای فرار از سردون بخش ظهور زرتشت بوده باشد، چرا که به دست دادن یک تصویر مثبت از زرتشت و کیش او، میتوانست موجب آن شود که مسلمانان به فردوسی تهمت زردشتیبودن بزنند.{{پا|نام=pre-mongol}} خالقی مطلق البته با این دید مخالف است و آن بخش از شاهنامه را دربرگیرندهٔ مطلب «حادی» نمیبیند که فردوسی بخواهد از آن بگریزد. او همان دلیل اینکه فردوسی به ارزش کار دقیقی آگاه بوده و خواسته این هزاربیت از دست نروند و بمانند را محتملتر میداند.{{پا|نام=khaleqi1}} |
||
عوفی گفتههای دقیقی را بیستهزار بیت برمیشمرد. این گفته لزوماً درست نیست (و ممکن است بر اثر اشتباه |
عوفی گفتههای دقیقی را بیستهزار بیت برمیشمرد. این گفته لزوماً درست نیست (و ممکن است بر اثر اشتباه نوشتاری «بیتیهزار» به «بیست هزار» رخ داده باشد،{{پا|نام=din}}) ولی [[تاریخ هرات]] نوشته [[سیف هروی]] ۷۰ بیت در [[بحر متقارب]] در سبک حماسی را به دقیقی نسبت میدهد و این امکان وجود دارد که این بیتها گوشههایی از شاهنامهٔ او بوده باشند، هرچند که آن بیتها را میتوان بخشی از آثار دیگر دقیقی نیز به حساب آورد.<ref name="pre-mongol">{{یادکرد|نویسنده = |کتاب = Persian Literature - A Bio-Bibliographical Survey: Poetry of the Pre-Mongol Period| ناشر =Routledge |صفحه =۹۴–۹۶ |تاریخ = |شابک|978-0947593476}}</ref> |
||
== مدحشدگان از سوی دقیقی == |
== مدحشدگان از سوی دقیقی == |
||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
به گفتهٔ دبیرسیاقی، دقیقی قدرت طبع و کلام نیک درهم بافته دارد، در غزلسرایی لطیف و در ستایندگی قوی و در مضمونآوری نوآور و تازهگوی است و دلانگیزی و روانی را در قول و غزل خویش از یاد نبرده است. با این حال او را در داستانسرایی به پای فردوسی نمیداند و گشتاسپنامهٔ او را پس از شاهنامه از دیگر منظومههای بحر متقارب برتر میداند.{{پا|{{پک|دبیرسیاقی|۱۳۷۴|ص=۱۰۲}}}} بر پایه ایرانیکا، هزاربیت دقیقی در شاهنامه نسبت به سخن فردوسی زبانی باستانیتر و کهنهتر دارد، اما خشک و تهی از استعارهها و تصویرهایی است که در سخن فردوسی دیده میشود. فردوسی پس از آوردن سرودههای دقیقی در شاهنامه، با آنکه با اخترام نسبت به او سخن میگوید و او را راهبر خود میپندارد، ولی همزمان لب به نکوهش او نیز میگشاید و آن را برای حماسه ملی ایران سزاوار نمیبیند.{{پا|نام=iranica}} |
به گفتهٔ دبیرسیاقی، دقیقی قدرت طبع و کلام نیک درهم بافته دارد، در غزلسرایی لطیف و در ستایندگی قوی و در مضمونآوری نوآور و تازهگوی است و دلانگیزی و روانی را در قول و غزل خویش از یاد نبرده است. با این حال او را در داستانسرایی به پای فردوسی نمیداند و گشتاسپنامهٔ او را پس از شاهنامه از دیگر منظومههای بحر متقارب برتر میداند.{{پا|{{پک|دبیرسیاقی|۱۳۷۴|ص=۱۰۲}}}} بر پایه ایرانیکا، هزاربیت دقیقی در شاهنامه نسبت به سخن فردوسی زبانی باستانیتر و کهنهتر دارد، اما خشک و تهی از استعارهها و تصویرهایی است که در سخن فردوسی دیده میشود. فردوسی پس از آوردن سرودههای دقیقی در شاهنامه، با آنکه با اخترام نسبت به او سخن میگوید و او را راهبر خود میپندارد، ولی همزمان لب به نکوهش او نیز میگشاید و آن را برای حماسه ملی ایران سزاوار نمیبیند.{{پا|نام=iranica}} |
||
بیتهای دقیقی در شاهنامه که به گشتاسپنامه مشهور است، در تصحیح خالقی مطلق ۱۰۱۵ بیت، در تصحیح ژول مول ۱۰۲۳ بیت و در چاپ مسکو ۱۰۰۹ بیت است. جلال خالقی مطلق در مقالهای به بررسی سخن دقیقی در شاهنامه پرداخته و بیتهای او را با سخن فردوسی سنجیده است. بر پایهٔ پژوهش او، سخن فردوسی در سنجش با دقیقی، از کوتاهی و ایجاز بیشتری برخوردار است و دقیقی جزئیات بیشتری را در داستانها آورده و در جایهایی هم مطالبی که پیشتر عنوان شدهاند را دوباره به گونهای زاید تکرار کرده است. این تکرار و درازگویی حتی واکنش [[بنداری اصفهانی]] که شاهنامه را به عربی ترجمه کرده را نیز در پی داشته و او در جایی سخن دقیقی را یکباره خلاصه میکند. برای سنجش، خالقی بر این باور است که فردوسی میتوانست هزاربیت دقیقی را با ۵۰۰ یا ۷۰۰ بیت بازگو کند، |
بیتهای دقیقی در شاهنامه که به گشتاسپنامه مشهور است، در تصحیح خالقی مطلق ۱۰۱۵ بیت، در تصحیح [[ژول مول]] ۱۰۲۳ بیت و در چاپ مسکو ۱۰۰۹ بیت است. جلال خالقی مطلق در مقالهای به بررسی سخن دقیقی در شاهنامه پرداخته و بیتهای او را با سخن فردوسی سنجیده است. بر پایهٔ پژوهش او، سخن فردوسی در سنجش با دقیقی، از کوتاهی و ایجاز بیشتری برخوردار است و دقیقی جزئیات بیشتری را در داستانها آورده و در جایهایی هم مطالبی که پیشتر عنوان شدهاند را دوباره به گونهای زاید تکرار کرده است. این تکرار و درازگویی حتی واکنش [[بنداری اصفهانی]] که شاهنامه را به [[زبان عربی]] ترجمه کرده را نیز در پی داشته و او در جایی سخن دقیقی را یکباره خلاصه میکند. برای سنجش، خالقی بر این باور است که فردوسی میتوانست هزاربیت دقیقی را با ۵۰۰ یا ۷۰۰ بیت بازگو کند، از آن سو، دقیقی اگر قرار بود همهٔ شاهنامه را بسراید، به هفتاد تا صدهزار بیت نیاز داشت. از نظر تشبیهها و توصیفهای شاعرانه، سخن دقیقی به جز شمار اندکی، روی هم رفته تهی از تشبیهها و توصیفهای زیبای شاعرانه است و از این دیدگاه در سنجش با فردوسی خشک و خالی شمرده میشود. همچنین سخن دقیقی نیز مانند فردوسی سرشار از احساسات ملی است و به زیبایی ایران و ایرانیان را توصیف کرده است. همچنین دشنامهایی که فردوسی به کار برده، نسبت به دقیقی ملایمتر هستند.<ref name="khaleqi1">{{یادکرد وب|نویسنده =جلال خالقی مطلق |نشانی = http://www.ensani.ir/fa/content/184788/default.aspx |عنوان = نگاهی به هزار بیت دقیقی و سنجشی با سخن فردوسی (1) (با یاد پژوهندهٔ فقید استاد ذبیحالله صفا)| ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۶ آوریل ۲۰۱۶}}</ref> |
||
در حماسهٔ دقیقی وقتی قهرمان تازهای وارد صحنه میشود و سپس ناپدید میگردد کموبیش با همان شیوه و با همان واژههای پیشین توصیف میشود، در صورتیکه فردوسی میکوشد آنها را به شیوههای گوناگون توصیف کند. در سخن دقیقی میدانهای جنگ و بویژه جنگهای تنبهتن کمتر از فردوسی رنگین است و گوناگونی دارد. گفتار و پیامها بهتر از خود داستان بیان میگردد. گفتگوها اندکی ناشیانه است و تحولها و تضادها گاهی مبهم و همچون آثار |
در حماسهٔ دقیقی وقتی قهرمان تازهای وارد صحنه میشود و سپس ناپدید میگردد کموبیش با همان شیوه و با همان واژههای پیشین توصیف میشود، در صورتیکه فردوسی میکوشد آنها را به شیوههای گوناگون توصیف کند. در سخن دقیقی میدانهای جنگ و بویژه جنگهای تنبهتن کمتر از فردوسی رنگین است و گوناگونی دارد. گفتار و پیامها بهتر از خود داستان بیان میگردد. گفتگوها اندکی ناشیانه است و تحولها و تضادها گاهی مبهم و همچون آثار [[هومر]]، در کتاب دقیقی اصطلاحات ساخته و پرداخته بیش از اندازه تکرار میشود. در عوض دقیقی دارای شیوهای کاملاً حماسی است. بدیهی است که او این سبک را یک مرتبه ابداع نکرده بلکه پیشینیان او آن را تکمیل و رفتهرفته بوجود آوردهاند. بیتهای پراکندهای از پیشینیان دقیقی وجود دارد که نشان میدهد پیش از دقیقی نوع شعر حماسی تثبیتیافته بوده و فرهنگ خاص و وزن شعری خاص داشته است که همان بحر متقارب است.{{پا|{{پک|ماسه|۱۳۵۰|صص=۵۵–۵۹}}}} |
||
از دید بکار بردن واژههای عربی، دقیقی در ۱۰۱۵ بیت خود ۵۰ واژهٔ عربی یا معرّب را ۱۱۰ بار بکار برده است. در مقابل فردوسی در همهٔ شاهنامه ۶۴۲ واژهٔ عربی بکار برده است، که این شمار بر پایهٔ دیدگاه خالقی مطلق، در دستنویس اصلی خود فردوسی که از دست رفته بیگمان کمتر هم بوده است. اگر فردوسی در نزدیک به ۴۸ هزار بیت خود نزدیک به ۶۴۰ واژه عربی به کار برده باشد، به طور میانگین در هر هزاربیت ۱۴ واژهٔ نو عربی بکار برده است، در حالی که این رقم برای دقیقی ۵۰ واژه است. بسامد واژههای عربی ۸۸۰۰ بار است، که برای فردوسی در هر هزار بیت، میشود ۱۸۴ واژهٔ نو یا معرب و این رقم برای دقیقی ۱۱۰ است. در نتیجه، فردوسی از دید بسامد، واژههای عربی بیشتری بکار برده، ولی |
از دید بکار بردن واژههای عربی، دقیقی در ۱۰۱۵ بیت خود ۵۰ واژهٔ عربی یا معرّب را ۱۱۰ بار بکار برده است. در مقابل فردوسی در همهٔ شاهنامه ۶۴۲ واژهٔ عربی بکار برده است، که این شمار بر پایهٔ دیدگاه خالقی مطلق، در دستنویس اصلی خود فردوسی که از دست رفته بیگمان کمتر هم بوده است. اگر فردوسی در نزدیک به ۴۸ هزار بیت خود نزدیک به ۶۴۰ واژه عربی به کار برده باشد، به طور میانگین در هر هزاربیت ۱۴ واژهٔ نو عربی بکار برده است، در حالی که این رقم برای دقیقی ۵۰ واژه است. بسامد واژههای عربی در شاهنامه ۸۸۰۰ بار است، که برای فردوسی در هر هزار بیت، میشود ۱۸۴ واژهٔ نو یا معرب و این رقم برای دقیقی ۱۱۰ است. در نتیجه، فردوسی از دید بسامد، واژههای عربی بیشتری بکار برده، ولی دقیقی، نوواژههای عربی بیشتری دارد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = جلال خالقی مطلق|نشانی = http://www.ensani.ir/fa/content/184804/default.aspx |عنوان =نگاهی به هزار بیت دقیقی و سنجشی با سخن فردوسی (2) | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۶ آوریل ۲۰۱۶}}</ref> در شعرهای پراکنده و غیرحماسی دقیقی، برخلاف شعرهای حماسی او، واژههای عربی زیاد به کار رفتهاند که نشان میدهد پرهیز از بکاربردن واژههای عربی از روی عمد بوده است.{{پا|{{پک|ماسه|۱۳۵۰|ص=۵۷}}}} |
||
هزاربیتی که از دقیقی در شاهنامه آمده است و به گشتاسپنامه نامبردار است، درونمایهای یکسان با کتاب پهلوی [[ایادگار زریران]] دارد. بررسی و سنجش این دو نشان میدهد که دقیقی از |
هزاربیتی که از دقیقی در شاهنامه آمده است و به گشتاسپنامه نامبردار است، درونمایهای یکسان با کتاب پهلوی [[ایادگار زریران]] دارد. بررسی و سنجش این دو نشان میدهد که دقیقی از مآخذ دیگری برای سرودن گشتاسپنامه بهره برده و زبان پهلوی نمیدانسته که یکراست از روی این نوشتهٔ پهلوی گشتاسپنامهٔ خود را بسراید. در این دو نوشته، ناهمسانیهایی بزرگ میان روند روی دادن رخدادها، مفاهیم و گاه جملات و حتی نام پهلوانان وجود دارد، هرچند که این دو نوشته خالی از شباهت هم نیستند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده =رقیه همتی |نشانی = http://www.ensani.ir/fa/content/241896/default.aspx |عنوان =حماسه دقیقی و یادگار زریران (مقایسه گشتاسب نامه دقیقی با نوشته های پهلوی) | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲۵ آوریل ۲۰۱۶}}</ref> |
||
== تأثیرها == |
== تأثیرها == |
||
دقیقی یکی از مهمترین شاعران در دورههای نخستین شعر فارسی است. او راه را برای شاعران پس از خود همچون فردوسی هموار کرد، که فردوسی نزدیک به هزار بیت از دقیقی را در شاهنامهٔ خود گنجانده است. هر چند که نمیتوان بوجود آوردن سبک و شیوهٔ غالب در ادبیات حماسی فارسی را تماماً به دقیقی نسبت داد، ولی بیگمان دقیقی سهم زیادی در بوجود آوردن آن داشته است.{{پا|نام=britanica}} پس از ابو عبدالله جعفر |
دقیقی یکی از مهمترین شاعران در دورههای نخستین شعر فارسی است. او راه را برای شاعران پس از خود همچون فردوسی هموار کرد، که فردوسی نزدیک به هزار بیت از دقیقی را در شاهنامهٔ خود گنجانده است. هر چند که نمیتوان بوجود آوردن سبک و شیوهٔ غالب در ادبیات حماسی فارسی را تماماً به دقیقی نسبت داد، ولی بیگمان دقیقی سهم زیادی در بوجود آوردن آن داشته است.{{پا|نام=britanica}} پس از [[رودکی|ابو عبدالله جعفر رودکی]]، دقیقی به همراه [[ابوشکور بلخی]] و [[شهید بلخی]]، مهمترین سرایندگان سده ۱۰ میلادی هستند.{{پا|نام=iranica}} شاعران دورانهای بعد دقیقی را در ردیف گویندگان بزرگ نام برده و سخن او را ستودهاند و از دیوانش نسخه برداشتهاند و در طرز سخنگویی و شیوهٔ شاعری بدو اقتدا کردهاند. [[ناصر خسرو]] در سفرنامه از [[قطران تبریزی]]، شاعر سده پنجم یاد میکند که در [[تبریز]] دیوان دقیقی و [[منجیک ترمذی]] را نزد او آورده و مشکلات آن دو دیوان را از وی پرسیده است. اما امروزه جدا از هزار بیت گشتاسپنامه که فردوسی آنها را در شاهنامه آورده، تنها نزدیک به سیصد بیت، از قطعه و قصیده و ابیات پراکنده در دست است.{{پا|{{پک|دبیرسیاقی|۱۳۷۴|ص=۱۰۱}}}} |
||
== پانویس == |
== پانویس == |
نسخهٔ ۳ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۴۲
ابو منصور محمد بن احمد توسی | |
---|---|
زاده | توس، ایران کنونی |
درگذشته | کشتهشدن به دست غلام خود |
زمینه کاری | شعر فارسی |
ملیت | ایرانی |
دوره | سامانیان |
دلیل سرشناسی | آغاز به نظم درآوردن شاهنامه ابومنصوری |
ابو منصور محمد بن احمد توسی که بیشتر به کوتاهی با نام دقیقی شناخته میشود (زادهشده پس از ۳۲۰ -- درگذشت در مابین سالهای ۳۶۷ تا ۳۶۹ هجری قمری) شاعر بزرگ پارسیزبان بود. زادگاه وی بنا به روایات گوناگون، توس، بلخ، سمرقند و بخارا ذکر شده است، اما بر پایهٔ پژوهشهای نوین، اینگونه پنداشته میشود که او زادهٔ شهر توس بوده است. دقیقی با دربار شاهان سامانی در پیوند بود و به تشویق نوح دوم سامانی آغاز به بهنظمدرآوردن شاهنامه ابومنصوری کرد. اما پیش از آنکه آن را به پایان برساند، به دست غلام خود کشته شد. پس از آن فردوسی توسی کار دقیقی را ادامه داد و شاهنامهٔ ابومنصوری که منثور بود را به نظم درآورد. فردوسی در شاهنامهٔ خود داستان زندگی دقیقی را به کوتاهی نقل کرده و هزاربیتی که دقیقی سروده را هم در شاهنامهٔ خود گنجانده و بدینگونه از ازدسترفتن آنها جلوگیری کرده است. در دورانهای نوین، از سوی خاورشناسان این دیدگاه مطرح شد که دقیقی یک زرتشتی بوده، ولی امروزه این دید با پژوهشهای بیشتر رد شده و دقیقی را یک مسلمان شیعه به شمار میآورند. دقیقی یکی از بزرگترین و مهمترین شاعرهای فارسیزبان است و تأثیری فراوان بر شاعرهای پس از خود، بویژه سبک حماسی شعر فارسی گذاشته است.
منبعشناسی
کتابهایی که یادی از دقیقی یا شعرهایش کردهاند: شاهنامه فردوسی (۴۰۰)، تاریخ بیهقی (نیمه دوم سده پنجم)، شرح قصیده ابوالهیثم (پایان سده چهارم و آغاز سده پنجم)، چهار مقاله نظامی عروضی (پیرامون ۵۵۰ هجری)، حدائقالسحر رشید وطواط (سده ششم)، ترجمانالبلاغه (آغاز سده ششم)، لبابالالباب عوفی (۶۱۷ تا ۶۲۵)، مونسالاحرار محمد جاجرمی (۷۴۱)، تاریخ سیستان، تاریخ گزیده (۷۳۰)، دیوان فرخی، غضایری، معزی، ادیب صابر، سوزنی، لغت فرس اسدی توسی، صحاحالفرس، فرهنگ جهانگیری، سخن و سخنوران تألیف فروزانفر، احوال رودکی از سعید نفیسی، و مقاله تقیزاده در مجله کاوه.
در نوشتههای خاورشناسان به دو دلیل از دقیقی یاد شده. در جایهایی که سخن از ادبیات فارسی و شاعرهای این زبان است، چون دقیقی از پیشگامان شعر فارسی بوده نامش در میان دیگر شاعرها آورده میشود. مناسبت دیگر آن است که کسانی که به جستجو در زندگانی فردوسی پرداختهاند، همچنان به دلیل اینکه بخشی از شاهنامه سرودهٔ دقیقی است، از پژوهش دربارهٔ او نیز سر باز نزدهاند. در اینجا برخی از مهمترین پژوهشهایی که خاورشناسان دربارهٔ دقیق انجام دادهاند را به کوتاهی میآوریم. این مطالب برگرفته از مقالهٔ ایرج افشار است که در سال ۱۳۵۵ خورشیدی چاپ شده است.[۱]
نخستین کوشش از سوی خاورشناسان برمیگردد به هنگامی که لمسدن، از نظامیهای انگلیسی مقیم هند، نخستین مجلد شاهنامه را در سال ۱۸۱۱ میلادی در کلکته به چاپ رسانید. پس از او کسانی که به شاهنامه پرداختند، در پیشگفتارهای خود به ناچار از دقیقی و پیشگامی او در سردون حماسه ملی ایران نیز سخن یاد کردند.
یکی از خاورشناسان آلمانی به نام هرمان اته میان سالهای ۱۸۷۲ و ۱۸۷۵ به انتشار دو مقاله به زبان آلمانی پرداخت و در آنها از دقیقی یاد کرده بود. نخستین مقاله دربارهٔ فردوسی، و دیگر مقالهای درباره پیشروان و معاصران رودکی (۱۸۷۵) بود. اته یکی از نخستین کسانی است که بحث دربارهٔ زرتشتی بودن دقیقی را مطرح کرد و بر پایه آن، سرودن شاهنامه را بیشتر ناشی از حس و توجه شاعر به عوالم روحی و فکری او عنوان کرد.
تئودور نولدکه در سال ۱۸۹۲ در جلد دوم مجموعه پژوهشهای مربوط به زبان فارسی که در شهر وین انتشار یافت، ضمن بحثی دربارهٔ شعر فارسی از سهم دقیقی در حماسه ایران یاد کرد و موضوع زرتشتی بودن دقیقی را یکی از مباحث اصلی بحث خود قرار داد.
ادوارد براون که اولین مجلد از اثر پایدارش بنام «تاریخ ادبیات ایران» که در سال ۱۹۰۲ انتشار یافت، در دو صفحه از آن کتاب به زندگانی دقیقی پرداخت و ضمن بازگویی و بازبینی آنچه در کتابها و مآخذ قدیم ایرانی دیده بود تا اندازهای به دیدگاههای مستشرقان نیز پرداخت. او پس از آن بحث کوتاهی دربارهٔ ممدوحین میآورد و برخلاف پیشینیان خود میگوید که دقیقی زرتشتی نبوده است. این نخستین بار بود که در برابر عقاید نولدکه و اته و هرن، نظری مخالف گفته میشد.
در سال ۱۹۱۳ نخستین مجلد از چاپ اول دائرةالمعارف اسلام انتشار یافت. در این دائرةالمعارف ذیل تخلص دقیقی پنج شش سطری به زندگانی او اختصاص داشت. این نخستین بار بود که نام دقیقی در یک دائرةالمعارف اروپایی وارد شده بود. در حالی که نام فردوسی و همگنان او سالها پیش از آن در دائرةالمعارفهای دیگر جایگاه خود را یافته بود. مقاله کوتاه دائرةالمعارف اسلام به دست کلمان هوار خاورشناس فرانسوی نوشته شده بود.
شدر در سال ۱۹۳۲ مقالهای تحت عنوان «آیا دقیقی زرتشتی بود؟» در جشن نامه خاورشناس نامی جرج یاکوب به چاپ رسانید و این عقیده را اظهار کرد دقیقی زرتشتی نبوده است.
کتاب «تاریخ ادبیات ایرانی» تألیف یان ریپکا مستشرق در سال ۱۹۵۶ به زبان چکی در پراگ به چاپ رسید. سه سال پس از آن در سال ۱۹۵۹ ترجمهٔ آلمانی آن در لایپزیک منتشر شد. ریپکا سه صفحه از این کتاب را به زندگانی دقیقی اختصاص داده است. آنچه در تحقیق او تازگی دارد اظهارنظریست که در باب کشته شدن دقیقی بدست میدهد و علت آن را به دلایل آنچه فردوسی در حق دقیقی آورده است به اخلاق خشونتآمیز و تند دقیقی منحصر میکند. او میگوید زحمات دقیقی مقدمه بلافصل شاهنامه فردوسی بود و هنوز هم آثار آن در این منظومه به روشنی قابل درک است. درست است که دقیقی به تنهایی مبتکر سبک و وزن حماسی نبود ولی بیگمان در پیشرفت این دو سهیم بوده است و نمونهای پرداخته است که فردوسی هم بدنبال آن رفته است.
زندگینامه
از زندگانی دقیقی دانستههای اندکی در دسترس است. آنچه دانسته است این است که او با دربار سامانیان در پیوند بوده و از شاهان این خاندان امیر سدید ابوصالح منصور بن نوح سامانی (۳۵۰ تا ۳۶۵ هجری) و امیر رضی ابوالقاسم نوح بن منصور (۳۶۵ تا ۳۸۷) را مدح گفته و گویا به فرمان امیر نوح به نظم کردن شاهنامه دست یازیده است. او پس از به نظم کشیدن نزدیک به هزار بیت، در روزگار جوانی به دست غلام ترک خود کشته میشود. اینکه چرا غلامش او را کشته است، در جایی گفته نشده است.[۲] اما محمد ریاحی کشته شدن او را به دلیل تعصبات مذهبی مسلمانان و گرایشی که نسبت به دین زرتشت داشته است، میداند. بر پایهٔ گفتهٔ او، روایت کشتهشدن دقیقی در شاهنامه، با آنچه که در تذکرهها آمده و قاتل دقیقی را بندهٔ خود او دانستهاند، یکی نیست؛ چرا که مصراع «به دست یک بندهبر کشته شد» این را نمیرساند که بندهٔ خودِ دقیقی، او را کشته است. هزار بیتی که او سروده دربارهٔ پادشاهی گشتاسپ و ظهور زرتشت و تاختن ارجاسپ به ایران است. او به تشویق نوح دوم سامانی به بهنظمدرآوردن شاهنامهٔ ابومنصوری دست یازید.[۳] تاریخ دقیق زادن و مرگ او دانسته نیست، ولی او به دستور نوح بن منصور (پادشاهی از ۳۶۵ تا ۳۸۷) آغاز به به نظم درآوردن شاهنامه کرد و فردوسی کار او را در پیرامون سالهای ۳۶۵ هجری ادامه داد. مرگ دقیقی باید حدوداً پیرامون ۳۶۶ انجام گرفته باشد. افزون بر آن، آنچنان که فردوسی در شاهنامه گزارش کرده است، دقیقی در سن جوانی کشته شد، از این روی میتوان تاریخ زادن او را پس از ۳۲۰ هجری دانست. به گفتهٔ محمد دبیرسیاقی، چون آغاز فرمانروایی نوح بن منصور در ۳۶۵ ه. ق است و فردوسی نیز که کشتهشدن دقیقی را در شاهنامه خود یاد میکند در حدود سال ۳۷۰ ه. ق به نظم شاهنامه دست یازیده، بنابراین تاریخ کشتهشدن این شاعر میان سالهای ۳۶۷ تا ۳۶۹ هجری قمری باید رخ داده باشد. بر پایهٔ گفتهٔ عوفی «او را بسبب دقت معانی و دقت الفاظ دقیقی گفتندی». بر پایهٔ گفتهٔ ذبیحالله صفا، پذیرش این نکته مستلزم آن است که بپنداریم او پیش از رسیدن به مرتبهٔ استادی در شعر فارسی، لقب شعری نداشته و بنابراین این گفتهٔ عوفی را نادرست میداند. برخی او را همان ابوعلی محمد بن احمد بلخی دانستهاند که ابوریحان بیرونی به او و شاهنامهاش اشاره کرده است، ولی بر پایهٔ گفتهٔ صفا، دلایلی که برای یکی دانستن آنها گفته میشود قانعکننده نیست. نخست آنکه شاعر بودن ابوعلی بلخی و نوشتن شاهنامه از روی منابع مختلف دلیل نمیشود که او همان دقیقی توسی باشد و دوم آنکه از گفتهٔ ابوریحان پیداست که شاهنامه ابوعلی بلخی منثور بوده است، نه منظوم.
زادگاه
سرگذشتنویسان گوناگونی بخارا، سمرقند، بلخ، مرو و توس را زادگاه او دانستهاند. بر پایهٔ گفتهٔ محمد عوفی زادگاه او شهر توس بوده است و جلال خالقی مطلق با برشمردن چندین دلیل توس را زادگاه دقیقی میداند. دانشنامهٔ بریتانیکا نیز زادگاه او را توس دانسته است. بر پایهٔ خالقی مطلق، توس به چند دلیل زادگاه دقیقی است. نخست آنکه زمان عوفی نسبت به دیگر سرگذشتنویسان دقیقی، پنجسده پیشتر و نزدیکتر است و خود عوفی نزدیک به دویست سال با دقیقی فاصله دارد، بویژه آنکه عوفی سالها در شهرهای خراسان سفر کرده و یادداشت تهیه نموده. دوم آنکه بخارا از آن رو نمیتواند زادگاه دقیقی باشد که خود عوفی زادهٔ این شهر است و در همانجا تحصیل کرده و بعید است که شاعری به نامبُرداری دقیقی پس از دویست سال آنچنان از یاد همشهریانش رفته باشد که او را بیگانه بپندارند. این حکم دربارهٔ مردم دیگر شهرها مانند سمرقند و مرو و توس نیز درست است و میدانیم که عوفی در سمرقند و مرو به سر برده و در سال ۶۰۰ در نسا و در ۶۰۳ در نیشابور بوده و به احتمال زیاد از توس نیز دیدن کرده و با دانشمندان آنجا گفتگو و نشستوبرخاست داشته و افزون بر این، توس در آن هنگام هنوز گرفتار تاخت و تاز مغولها نشده بود و بیشتر کتابها و دیوانهای سدههای گذشته همچنان در دسترس بوده است. دقیقی در یکجا میگوید:
خدایگانا بامس به شهر بیگانه | فزون از این نتوانم نشست دستوری |
در جای دیگر میگوید:
من اینجا دیر ماندم خوار گشتم | عزیز از ماندن داهٔ م شود خوار | |
چو آب اندر شمر بسیار ماند | ز هومت گیرد از آرام بسیار |
شاعر در اینجا میگوید که سالیان درازی از زادگاه خود دور افتاده و از ماندن در شهر بیگانه دلگیر شده و شکوه میکند. اگر این شعر در بخارا سروده شده باشد، بخارا دیگر نمیتواند زادگاه او باشد. اگر هم در چغانیان سروده باشد، آنگاه نه بخارا و نه سمرقند نمیتوانند زادگاه او باشند، چون این شهرها با هم نزدیک هستند و دقیقی که ثروتمند هم بوده میتوانسته هر هنگام که دوست داشت از زادگاه خود در آن شهرها دیدن کند.
منوچهری در قصیدهٔ «لغز شمع» که در ستایش استادش عنصری سروده، بیتی بدین گونه دارد:
از بخارا پنج و پنج از مرو پنج از بلخ باز | هفت نیشابوری و سه توسی و سه ابوالحسن |
جای توس را میتوان با سه نام فردوسی، اسدی توس و دقیقی پر کرد. احتمال اینکه شاعر نامی دیگر از توس بوده باشد که ما دربارهٔ آن چیزی ندانیم، اندک است.
دین
در شعرهای دقیقی اشارههایی هست که پژوهشگران را بر آن داشته تا او را زرتشتی بپندارند. اما به جز نامی اسلامی او، اشارههای دیگری هست که نشان میدهد او یک مسلمان بوده. اگر زادگاه او توس بوده باشد که از شهرهای کهن شیعهنشین وده و در زمان فرماندار سامانی، ابومنصور عبدالرزاق به مرکز فعالیتهای ملیگرایانه ایرانی تبدیل شده بوده، محتمل است که دقیقی نیز همچون فردوسی یک شیعه بوده است. در آن دوره بسیاری از پیروان مذهب شیعه به فرهنگ باستانی ایران افتخار میکردند که این کار موجب میشده مخالفین آنها، به آنها نامهایی چون قرمطی و شعوبی بدهند و آنها را در دستهٔ مجوس و زندیق قرار دهند. دقیقی آغاز به نظم درآوردن شاهنامه را از پادشاهی گشتاسپ گرفته است، نه از آغاز کتاب، که این یکی از دلایلی بوده که شماری او را زرتشتی بدانند؛ ولی پیش از فردوسی، قهرمانان ملی ایران گشتاسپ و اسفندیار بودند، نه رستم. از آنجایی که گرشاسپ نیز جایی در خداینامه و شاهنامه ابومنصوری نداشته، دقیقی کار را با پادشاهی گشتاسپ آغاز کرده که آغاز روایت اسفندیار نیز است. فردوسی در شاهنامه (سده چهارم)، عوفی در لبابالالباب (سده هفتم)، حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده (سده هشتم)، و کسانی که پس از آنها سرگذشت دقیقی را نوشتهاند، به نامسلمان بودن او اشاره نکردهاند. دیدگاه زرتشتیبودن دقیقی نخستین بار توسط خاورشناسان غربی و گویا از منبعی هندو به گزارش ایشان راه یافته و رفتهرفته پررنگتر شده. با این حال شواهد نشان از زرتشتیبودن او ندارد. جدا از نام او که عربی و از نامهای پیامبر اسلام است، اینکه گفته میشود زرتشتیانی بودهاند که دارای نامهای عربی بودهاند در تاریخ مصداق ندارد.
در جایی دقیقی اینگونه دربارهٔ خود سخن میگوید:
دقیقی چار خصلت برگزیده | به گیتی از همه نیکی و زشتی | |
لب یاقوت رنگ و ناله چنگ | می خوشرنگ و دین زردهشتی |
از جمله دلایل زرتشتیشمردن دقیقی بیت بالا بوده است. با این حال زرتشتی بودن او نامحتمل است، چرا که اینکه شاعر میگوید کیش زرتشتی را «برگزیده است»، نشان میدهد که او زرتشتیزاده نبوده است و اگر زرتشتی او را زرتشتی بپنداریم، آنگاه باید بعدها به این دین گرویده باشد. اینکه در سده دهم در ایران یک شاعر به دینی دیگر گرویده باشد و ازدینبرگشتگی خود را در شعر به رخ کشیده باشد، چیزی نامحتمل است که به سختی میتوان آن را باور کرد. این بیت میتواند به این معنی باشد که دقیقی به عنوان یک شاعر مسلمان، کیش زرتشتی را «میپسندد»، یا «ستایش میکند»، نه اینکه لزوماً به گونهٔ رسمی پیرو آن باشد. بیتهای بالا که در آن اشاره به خوشگذرانیهای ممنوعهٔ دیگری همچون «می خوشرنگ» نیز دیده میشود، میتواند اشاره به بازیگوشی شاعرانهٔ یک مسلمان داشته باشد و نباید به آن به گونهٔ ابراز عقیدهٔ راسخ دینی نگریسته شود.
همچنین دقیقی در جایی میگوید:
شفیع باش برِ شه مرا بر این زلّت | چو مصطفی بر داداربر روشنان را |
که نشان از مسلمان بودن او دارد.[۴]
در شاهنامه
فردوسی در مقدمهٔ شاهنامه میگوید که چگونه آن «مرد جوان» بر آن شد تا شاهنامه منثور را به نظم درآورد، ولی او را خوی بد یار بود و پیش از آنکه بتواند سرتاسر شاهنامه را به نظم دربیاورد به دست غلام خویش کشته میشود. در آغاز پادشاهی گشتاسپ، فردوسی دقیقی را در خواب میبیند که از او درخواست میکند تا بخیلی نکرده و هزاربیتی که او سروده را در شاهنامهاش بگنجاند. از سخن فردوسی به گستردگی اینگونه برداشته شده است که سرودههای دقیقی تماماً آن بوده که فردوسی آنها را در شاهنامه آورده، اما اینگونه نیز میتوان برداشت کرد که بخش مورد نظر، آخرین بخشی بوده که دقیقی پیش از «پایان زندگی خویش» به نظم کشیده، نه لزوماً تنها سرودههای او. اینکه فردوسی هزار بیت او را گنجانده است میتواند برای فرار از سردون بخش ظهور زرتشت بوده باشد، چرا که به دست دادن یک تصویر مثبت از زرتشت و کیش او، میتوانست موجب آن شود که مسلمانان به فردوسی تهمت زردشتیبودن بزنند. خالقی مطلق البته با این دید مخالف است و آن بخش از شاهنامه را دربرگیرندهٔ مطلب «حادی» نمیبیند که فردوسی بخواهد از آن بگریزد. او همان دلیل اینکه فردوسی به ارزش کار دقیقی آگاه بوده و خواسته این هزاربیت از دست نروند و بمانند را محتملتر میداند. عوفی گفتههای دقیقی را بیستهزار بیت برمیشمرد. این گفته لزوماً درست نیست (و ممکن است بر اثر اشتباه نوشتاری «بیتیهزار» به «بیست هزار» رخ داده باشد،) ولی تاریخ هرات نوشته سیف هروی ۷۰ بیت در بحر متقارب در سبک حماسی را به دقیقی نسبت میدهد و این امکان وجود دارد که این بیتها گوشههایی از شاهنامهٔ او بوده باشند، هرچند که آن بیتها را میتوان بخشی از آثار دیگر دقیقی نیز به حساب آورد.[۵]
مدحشدگان از سوی دقیقی
دقیقی در روزگار سامانیان میزیست. او از امیران سامانی منصور بن نوح سامانی (پادشاهی ۳۵۰–۳۶۵) و نوح دوم سامانی (پادشاهی ۳۶۵–۳۸۷) را مدح گفتهاست. همچنین ابوالحسن آغاجی -از بزرگان سامانی که خود چامهسرایی توانمند بوده- نیز از ستایششوندگان دقیقیاست. دقیقی چندی هم در دربار چغانیان بهسربردهاست و از میان امیران چغانی فخرالدوله ابوالمظفر احمد بن محد، امیر ابوسعد مظفر و امیر ابونصر را ستودهاست. رسیدگی و ارجی که چغانیان بر دقیقی گذاردند در آینده زبانزد شاعران پس از او بودهاست و برای نمونه فرخی سیستانی یادی از این ارجنهیها در شعرهایش کردهاست و نیز امیرمعزی میگوید:
فرخنده بود بر متنبّی بساط سیف | چونانکه بر حکیم دقیقی چغانیان |
سبک
به گفتهٔ دبیرسیاقی، دقیقی قدرت طبع و کلام نیک درهم بافته دارد، در غزلسرایی لطیف و در ستایندگی قوی و در مضمونآوری نوآور و تازهگوی است و دلانگیزی و روانی را در قول و غزل خویش از یاد نبرده است. با این حال او را در داستانسرایی به پای فردوسی نمیداند و گشتاسپنامهٔ او را پس از شاهنامه از دیگر منظومههای بحر متقارب برتر میداند. بر پایه ایرانیکا، هزاربیت دقیقی در شاهنامه نسبت به سخن فردوسی زبانی باستانیتر و کهنهتر دارد، اما خشک و تهی از استعارهها و تصویرهایی است که در سخن فردوسی دیده میشود. فردوسی پس از آوردن سرودههای دقیقی در شاهنامه، با آنکه با اخترام نسبت به او سخن میگوید و او را راهبر خود میپندارد، ولی همزمان لب به نکوهش او نیز میگشاید و آن را برای حماسه ملی ایران سزاوار نمیبیند.
بیتهای دقیقی در شاهنامه که به گشتاسپنامه مشهور است، در تصحیح خالقی مطلق ۱۰۱۵ بیت، در تصحیح ژول مول ۱۰۲۳ بیت و در چاپ مسکو ۱۰۰۹ بیت است. جلال خالقی مطلق در مقالهای به بررسی سخن دقیقی در شاهنامه پرداخته و بیتهای او را با سخن فردوسی سنجیده است. بر پایهٔ پژوهش او، سخن فردوسی در سنجش با دقیقی، از کوتاهی و ایجاز بیشتری برخوردار است و دقیقی جزئیات بیشتری را در داستانها آورده و در جایهایی هم مطالبی که پیشتر عنوان شدهاند را دوباره به گونهای زاید تکرار کرده است. این تکرار و درازگویی حتی واکنش بنداری اصفهانی که شاهنامه را به زبان عربی ترجمه کرده را نیز در پی داشته و او در جایی سخن دقیقی را یکباره خلاصه میکند. برای سنجش، خالقی بر این باور است که فردوسی میتوانست هزاربیت دقیقی را با ۵۰۰ یا ۷۰۰ بیت بازگو کند، از آن سو، دقیقی اگر قرار بود همهٔ شاهنامه را بسراید، به هفتاد تا صدهزار بیت نیاز داشت. از نظر تشبیهها و توصیفهای شاعرانه، سخن دقیقی به جز شمار اندکی، روی هم رفته تهی از تشبیهها و توصیفهای زیبای شاعرانه است و از این دیدگاه در سنجش با فردوسی خشک و خالی شمرده میشود. همچنین سخن دقیقی نیز مانند فردوسی سرشار از احساسات ملی است و به زیبایی ایران و ایرانیان را توصیف کرده است. همچنین دشنامهایی که فردوسی به کار برده، نسبت به دقیقی ملایمتر هستند.[۶]
در حماسهٔ دقیقی وقتی قهرمان تازهای وارد صحنه میشود و سپس ناپدید میگردد کموبیش با همان شیوه و با همان واژههای پیشین توصیف میشود، در صورتیکه فردوسی میکوشد آنها را به شیوههای گوناگون توصیف کند. در سخن دقیقی میدانهای جنگ و بویژه جنگهای تنبهتن کمتر از فردوسی رنگین است و گوناگونی دارد. گفتار و پیامها بهتر از خود داستان بیان میگردد. گفتگوها اندکی ناشیانه است و تحولها و تضادها گاهی مبهم و همچون آثار هومر، در کتاب دقیقی اصطلاحات ساخته و پرداخته بیش از اندازه تکرار میشود. در عوض دقیقی دارای شیوهای کاملاً حماسی است. بدیهی است که او این سبک را یک مرتبه ابداع نکرده بلکه پیشینیان او آن را تکمیل و رفتهرفته بوجود آوردهاند. بیتهای پراکندهای از پیشینیان دقیقی وجود دارد که نشان میدهد پیش از دقیقی نوع شعر حماسی تثبیتیافته بوده و فرهنگ خاص و وزن شعری خاص داشته است که همان بحر متقارب است. از دید بکار بردن واژههای عربی، دقیقی در ۱۰۱۵ بیت خود ۵۰ واژهٔ عربی یا معرّب را ۱۱۰ بار بکار برده است. در مقابل فردوسی در همهٔ شاهنامه ۶۴۲ واژهٔ عربی بکار برده است، که این شمار بر پایهٔ دیدگاه خالقی مطلق، در دستنویس اصلی خود فردوسی که از دست رفته بیگمان کمتر هم بوده است. اگر فردوسی در نزدیک به ۴۸ هزار بیت خود نزدیک به ۶۴۰ واژه عربی به کار برده باشد، به طور میانگین در هر هزاربیت ۱۴ واژهٔ نو عربی بکار برده است، در حالی که این رقم برای دقیقی ۵۰ واژه است. بسامد واژههای عربی در شاهنامه ۸۸۰۰ بار است، که برای فردوسی در هر هزار بیت، میشود ۱۸۴ واژهٔ نو یا معرب و این رقم برای دقیقی ۱۱۰ است. در نتیجه، فردوسی از دید بسامد، واژههای عربی بیشتری بکار برده، ولی دقیقی، نوواژههای عربی بیشتری دارد.[۷] در شعرهای پراکنده و غیرحماسی دقیقی، برخلاف شعرهای حماسی او، واژههای عربی زیاد به کار رفتهاند که نشان میدهد پرهیز از بکاربردن واژههای عربی از روی عمد بوده است.
هزاربیتی که از دقیقی در شاهنامه آمده است و به گشتاسپنامه نامبردار است، درونمایهای یکسان با کتاب پهلوی ایادگار زریران دارد. بررسی و سنجش این دو نشان میدهد که دقیقی از مآخذ دیگری برای سرودن گشتاسپنامه بهره برده و زبان پهلوی نمیدانسته که یکراست از روی این نوشتهٔ پهلوی گشتاسپنامهٔ خود را بسراید. در این دو نوشته، ناهمسانیهایی بزرگ میان روند روی دادن رخدادها، مفاهیم و گاه جملات و حتی نام پهلوانان وجود دارد، هرچند که این دو نوشته خالی از شباهت هم نیستند.[۸]
تأثیرها
دقیقی یکی از مهمترین شاعران در دورههای نخستین شعر فارسی است. او راه را برای شاعران پس از خود همچون فردوسی هموار کرد، که فردوسی نزدیک به هزار بیت از دقیقی را در شاهنامهٔ خود گنجانده است. هر چند که نمیتوان بوجود آوردن سبک و شیوهٔ غالب در ادبیات حماسی فارسی را تماماً به دقیقی نسبت داد، ولی بیگمان دقیقی سهم زیادی در بوجود آوردن آن داشته است. پس از ابو عبدالله جعفر رودکی، دقیقی به همراه ابوشکور بلخی و شهید بلخی، مهمترین سرایندگان سده ۱۰ میلادی هستند. شاعران دورانهای بعد دقیقی را در ردیف گویندگان بزرگ نام برده و سخن او را ستودهاند و از دیوانش نسخه برداشتهاند و در طرز سخنگویی و شیوهٔ شاعری بدو اقتدا کردهاند. ناصر خسرو در سفرنامه از قطران تبریزی، شاعر سده پنجم یاد میکند که در تبریز دیوان دقیقی و منجیک ترمذی را نزد او آورده و مشکلات آن دو دیوان را از وی پرسیده است. اما امروزه جدا از هزار بیت گشتاسپنامه که فردوسی آنها را در شاهنامه آورده، تنها نزدیک به سیصد بیت، از قطعه و قصیده و ابیات پراکنده در دست است.
پانویس
- ↑ ایرج افشار (۱۳۵۵). «دقیقی در تحقیقات مستشرقان». مجله دانشکده، شماره ۵، سال دوم. دریافتشده در ۶ آوریل ۲۰۱۶.
- ↑ Stuart Kelly (5 November 2012). The Book of Lost Books: An Incomplete History of All the Great Books You'll Never Read. Birlinn. pp. 103–. ISBN 978-0-85790-525-3.
- ↑ History of Civilizations of Central Asia (vol.4,part-1). Motilal Banarsidass Publ. 1992. pp. 91–. ISBN 978-81-208-1595-7.
- ↑ محمد روشن. «زبان فارسی: خدای نامهها و شاهنامه فردوسی (2): دقیقی». کلک آذر 1369 شماره 9. دریافتشده در ۶ آوریل ۲۰۱۶.
- ↑ Persian Literature - A Bio-Bibliographical Survey: Poetry of the Pre-Mongol Period، Routledge، ص. ۹۴–۹۶
- ↑ جلال خالقی مطلق. «نگاهی به هزار بیت دقیقی و سنجشی با سخن فردوسی (1) (با یاد پژوهندهٔ فقید استاد ذبیحالله صفا)». دریافتشده در ۶ آوریل ۲۰۱۶.
- ↑ جلال خالقی مطلق. «نگاهی به هزار بیت دقیقی و سنجشی با سخن فردوسی (2)». دریافتشده در ۶ آوریل ۲۰۱۶.
- ↑ رقیه همتی. «حماسه دقیقی و یادگار زریران (مقایسه گشتاسب نامه دقیقی با نوشته های پهلوی)». دریافتشده در ۲۵ آوریل ۲۰۱۶.
بنمایهها
- دبیرسیاقی، محمد (۱۳۷۴). پیشاهنگان شعر فارسی. شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. ص. ۹۹--.
- صفا، ذبیحالله (۱۳۶۹). تاریخ ادبیات در ایران. ج. اول. تهران: انتشارات فردوس. ص. ۴۰۸--.
- ماسه، هانری (۱۳۵۰). فردوسی و حماسهٔ ملّی. ترجمهٔ مهدی روشنضمیر. دانشگاه تبریز.
- ریاحی، محمدامین (۱۳۸۰). فردوسی. طرح نو. شابک ۹۶۴۵۶۲۵۳۸۶.