زبان سیوندی
این مقاله احتمالاً حاوی تحقیق دستاول است. |
سیوندی | |
---|---|
زووآن ئ سیوندی | |
زبان بومی در | ایران |
منطقه | استان فارس |
شمار گویشوران | ۳,۰۰۰[۱] (۲۰۰)[۲] |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | siy |
گلاتولوگ | siva1239 [۳] |
زبان سیوندی یکی از زبانهای ایرانی رایج در سیوند استان فارس شهرستان مرودشت است. این گویش از شاخه شمال غربی زبانهای ایرانی یعنی همدسته با گورانی-زازاکی و تالشی و کردی است.[۴] زبان سیوندی تنها گویش از زبانهای ایرانی در استان فارس و جنوب باختری ایران است که با زبانهای شمال باختری ایران چون زبانهای کردی،تالشی،گیلکی، تاتی، مازنی، بلوچی همخانواده است.
پیدایش سیوندی
[ویرایش]به باور آندریاس[۵]، لنتس[۶]، میه[۷]، بنونیست، کریستنسن و مایرهوفر[۸] گویش سیوندی ادامه زبان مادی است و سیوند جزیره زبان مادی در پارس بوده است. این نظریه استوار بر آواشناسی این زبان است. در زبان سیوندی و مادی، *x,*hu ایران باستان (sv هندی باستان) به f دگرگون شدهاست.
اما لکوگ[۹] با نگاه به واژه farnah در سنگنبشتههای پارسی باستان خاستگاه زبان سیوندی را در خاور ایران و در همسایگی خوری میداند. همچنین بر اندیشه ویندفور[۱۰] گویشهای شمال خاور ایران نیای سیوندی دارد.
اما مولچانووا پژوهشگر بنیاد زبانشناسی فرهنگستان روسیه این گویش را بسیار نزدیک به زبان پهلوی ساسانی دانسته و معتقد است که از آن روزگار بجای ماندهاست.
نزدیکی بسیار واژگان این گویش با زبان پهلوی «فارسی میانه» این اندیشه (نظریه) را استوار تر مینماید:
فارسی | سیوندی | پهلوی |
---|---|---|
فریاد زدن | وانگ | وانگ |
برف | ورف | وَفر |
بهار | واهار | وَهار |
بره | وره | وَرَّگ |
همخوانها و واکهها
[ویرایش]زبان سیوندی دارای ۲۵ همخوان، ۸ واکه و ۳ آواگروه است. همخوانها در این گویش عبارتند از:/p/,/b/,/t/,/d/,/c/,/y/,/k/,/g/,/x/,/f/,/v/,/s/,/z/,/s/,/z/,/x/,/ /,/h/,/ /,/ /,/m/,/n/,/l/,/r/,/w/,/y/ و ۸ واکه در این گویش:/a/,/a/,/o/,/u/,/u/,/e/,/i/,/i/ و ۳ آواگروه آن: /ey/,/oy/,/ow/
اهمیت زبان سیوندی
[ویرایش]اهمیت این زبان دراین است که در استان فارس تنها اهالی سیوند هستند که به این گویش سخن میگویند و تمایز زبانی مردم سیوند را با گویش نزدیکترین روستاها به سیوند (از جمله روستای قوام آباد در ۴ کیلومتری شمال غربی آن و روستای دشت آباد در ۶ کیلومتری جنوب شرقی آن) کاملاً نمایان میکند؛ زیرا اهالی این دو روستا زبان ویژه مردم سیوند را نمیفهمند. به گفته ارانسکی زبانشناس معروف در کتاب «مقدمه لغه ایرانی»، سیوند همچون جزیرهای در دریای زبان فارسی استان فارس مهجور ماندهاست. زبان سیوندی گویشی است یگانه در استان فارس و جنوب باختری ایران که تنها مردم سیوند به آن سخن میگویند.
واژگان
[ویرایش]- لب لچ: lech در هورامی کوردی لیو، لچ، لوس، لچ - لیَو لری بختیاری: لَو، لوچ
- بازو بیه:boye = باسک در بلوچی=باسک
- انگشت گس:gos =انگوس گورانی انکَوست. کوردی انوس. کلک لری بختیاری: اِنگست، کِلِک
- کلیه ولک:velk =ولک گورانی در هورامی: velk کوردی..ولک
- بینی پت:pet =کوردی.. لوت. پت لوت گورانی لری بختیاری: پِت، نُفت
- صورت دیم:dim = دَم گورانی دیمن (منظر)-در گیلکی و بلوچی و کردی و مازندرانی دیم=dim
- شکم گدا:geda = در هورامی گیه،کوردی گیه. لری بختیاری : گَده (gadeh)، اِشکم، کُم (kom)
- مغز مج:maj = مژک-در هورامی مژگ، لری بختیاری : مزگ
- گردن مُل mol = کوردی. مل. مل گورانی در لری بختیاری: مُل و هورامی: مِل و در یزدی مُل
- اشک آرش:arsh =اَسر گورانی در هورامی :اَسِر در گیلکی آرسو، تاا: هَرْس (hars) کوردی اسر
- عدس نیجو:nijoo. کوردی =نیژو یا نِژو گورانی نیسک، در هورامی: نژی/نوژی
- تره گندانه:gandane = در کردی: kavar
- فلفل پلپل:pelpel = در بلوچی پلپل
- جو یو:yo = یةو (هورامی)
- خیار بالنگ:baleng =
- پیراهن هلا:hala کوردیهورامی: دلنگ
- روسری لچک:lachak = لچک کوردی گورانی در هورامی، مازنی و گیلکی و لری: لچک
- کفش پوزار:pouzar = کوردی پوزوان و بِوزوانه
- سوزن چَن:chan کوردی گورانی: چَنی
- انگشتانه گسوانه:gosavane کلکوانه کوردی
- لباس سنتی سیوند شوآل:shoaal = شوال در گیلکی شولا شوال به گورانی به معنی شلوار میباشد در تاتی شی و کلهری، شۊ به معنی پیرهن
- دامن کلیش:kalish در هورامی: کلووش
- رخت رخت/جل:rakht/jel = جل =در بلوچی و گورانی و زبانهای کُردی جل
- نخ پشین:pashin
- انگشتر گسیرا:gosira
- رختخواب لیی:lii
- نهال رده:radde
- گل ول:vel کوردی گورانی: ول
- سنگ ورد:vard = ورد کوردی گورانی و کوردی سورانی برد. در لری: برد
- خاکستر هوئیر:hooeer در کردی خول/ هول
- سایه نسه:nesaa = نسیَ نسار در کردی نیسه و نسار
- ستاره اسارا:esara هساره در کوردی در بلوچی استار، در مازندرانی اسّاره در کردی کرمانجی سترک /آساره و للت: آستارَه، آسارَه
- برگ ولگ valg: در گورانی :ولگ در بلوچی و لری بَلگ و در مازندرانی و گیلکی ولگ در کردی کُرمانجی پَلگ
- باران واران:wara(n)واران گورانی واران (هورامی) دربلوچی اور، در مازندرانی وارون و وارش در کُردی کلهری واران
- برف ورف:warf ورف (گورانی و زازا و مازندرانی و گیلکی)کوردی کلهری وفر
- آتش اوئیر:ooeer آگر در کوردی کلهری سورانی لکی و کرمانجی: آر
ُ* خار تیل:til
- قاشق کمچیلو:kamchiloo در کوردی سورانی کوجِک، در کردی کرمانجی کَوْچی و لری کمچهَ
- آبکش ریسبال:risbal
- دیگ تین:tin دربلوچی فقط به نوعی تابه تین میگویند
- کوزه کیزا:kiza در کوردی کویزه
- سگ اسپه:espe سپه ( گورانی) و در تاتی. در کوردی کلیایی سپلت
- گربه تیتا:tita
- جوجه تیغی ژژو:zhezhu ژوژو کوردی سورانی و کلهری و لکی در کردی کرمانجی: ژژو
- روباه توره:ture
- مجلس ختم پرسه پرسه گورانی در لری، کردی کرمانجی و یزدی: پرسه
- عصر پسین: در لری و فارسی بخشی از اصفهان، یزد و کرمان: پَسین، پِیسین
- حرف گپ = گالته و گپ (صحبت) دربلوچی و مازندرانی و گیلکی و لری و کردی کرمانجی =گپ
- درون: تو ناو در کوردی ناو
- گورانی ناو
- روز روش = روژ در کردی زبان کردی روج گورانی
- اذان: وانگ = بانگ وانگ دربلوچی بانگ،در کردی بانگ در لری: بَنگ
- آهن اسین = آسن در لری و کردی آسن - هَسن
- مریض ناخش (ناخوش) = ناخوش کردی
- صبحانه ناءشتی = ناشتا کردی و در بلوچی
- غار اشکفت =گورانی اشکف,مَر. فارسی: شکاف و در لری و کردی اشکفت
- زن ژن zhen = ژن در (هورامی، لکی و کردی دربلوچی=جن(jan)
- پل پرد perd = پرد در کردی در کرمانجی پر
- برو بشه Beshe = بچو کردی ، در کرد کرمانجی: بچه(biçe) بلوچی: برو در گیلکی بشو
- کلید کلیل = کلیل کردی و کرمانجی (فارسی میانه و هورامی)[۱۱]
افعال (سوم شخص مفرد)
[ویرایش]- بیخت: فیت fit
- افتاد: کَت:kat - : کرمانجی: کَت و لری کفت
- هست: هند:hand - کُردی کُرمانجی: هیه لری بختیاری هد و هه
- برگشت(به معنای برگشت در مقابل رفت و زیر و رو کردن): واگیرا:vagira - کرمانجی: وَگَرین
- فرستاد: کینیش:kiniyesh - هورامی: کل
- -دویدن/گریخت: جکا:jeka و در لری بویراحمدی جک jek
- -ادرارکرد: قژا:ghezha (قژیش برای فعل ماضی ساده صحیح است)
- -خورد: فاردش:fardesh - گورانی و زازاکی: وارْد vard
- فرو ریخت: رمبیا:rombiya -کرمانجی، اردلانی، لری: رمیا
- شد: گنا:gena
- آمد: آمی:amey - گورانی و زازاکی و لری: آمای
- رفت: شی: shi - زازاکی: شی
- پختن: پتن :patan - گیلکی پتن (مازندرانی = بَپِتَن) کرمانجی: پاتن و در لری پُتَن
دانشکده زبانها و گویشهای ایرانی و باستانی
[ویرایش]ساخت دانشکده زبانهای ایرانی در سیوند هم پیش از انقلاب و هم پس از آن از سوی زبانشناسان ایرانی و خارجی برای جلوگیری از فرسایش گویشهای ایرانی پیشنهاد شد. دلیل انتخاب سیوند برای ساخت این دانشکده این بود که زبان سیوندی محدود است و تنها در سیوند بکاربرده میشود و ازسوی دیگر تمامی ویژگیهای زبانهای ایرانی ناب و دست نخورده را دارد. دیگر اینکه چون سیوند میان نقش رستم، تخت جمشید و پاسارگاد است، جای بسیار مناسبی برای مطالعه خط میخی و زبان پهلوی است. پیش از انقلاب کارهاییانجام شد ولی شوربختانه مسئولان استان و شهرستان پس از انقلاب هیچ پشتیبانیای برای ساخت این دانشکده نکردند.
شباهت سیوندی با گیلکی
[ویرایش]سیوندی به همراه گیلکی، مازندرانی، گویشهای زبان کردی (کرمانجی، سورانی، زازا-گورانی)، بلوچی و تالشی جزء زبانهای ایرانی شمال غربی محسوب میشوند. به شباهت سیوندی با گیلکی توجه کنید.
سیوندی | گیلکی | پارسی | بلوچی | انگلیسی |
---|---|---|---|---|
Dim | Dim | رخ | dym | Face |
Perd | Purd | پل | pohl | Bridge |
Nesä | Nesä | سایه | saheg | Shadow |
Beshe | Boshu | برو | brey | Go |
Zhen | Zhena | زن | jan | Woman |
Esare | Esare | ستاره | estar(star) | Star |
عوامل تهدید کننده زبان سیوندی
[ویرایش]در سالهای اخیر عوامل زیر تهدیدکننده این زبان شناخته شدهاند. اگرچه تاکنون سیوندی یکپارچکی و واژگان خویش را حفظ کرده اما نگرانیهایی دربارهٔ آینده آن وجود دارد.
- ازدواج سیوندیها با بیگانگانی که زبان سیوندی را نمیدانند.
- ساکن شدن عشایر و مردم روستاهای اطراف در سیوند که هیچکدام سیوندی را نمیدانند.
- مهاجرت سیوندیان در زمان شاه و سالهای پس از انقلاب به دلیل عدم رسیدگی مسئولان به سیوند و بیتوجهی عمدی مخصوصاً در سالهای اخیر.
- نبود یک نهاد یا بنیاد برای حفاظت از زبان سیوندی و کارشکنی مسئولان استان، شهرستان و حتی شورای شهر و شهرداری سیوند برای تشکیل یک بنیاد.
پانویس
[ویرایش]- ↑ Ethnologue gives a figure of 7,030. However, this is a guestimate based on 35,000 speakers divided among five recognized languages.
- ↑ سیوندی at اتنولوگ (18th ed., 2015)
- ↑ Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). "سیوندی". Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology.
{{cite book}}
: Invalid|display-editors=4
(help) - ↑
- ↑ Andreas, F.C. , Christensen, A. , Iranische Dialektaufzeichnungen aus dem Nachlass, von F.C.
Andreas. Zusammen mit Kaj Barr und W.B. Henning bearb. und hrsg. von Arthur Christensen: Erster Teil: Sâ ª va"nd⪠, ya"zdâ ª und soª â ª. Abhandlungen der Gesellschaft der Wissenchaften zu Go"ttingen.
Phil. -hist. kl. , 3. Folge. B. , ۱۹۳۹, Nr. 11. (p. ۱۶) - ↑ Lentz, W. , ``Die nordiranische Elemente in der neupersischen Literatursprache bei Firdosi. Zeitschrift fur Indologie und Iranistik. Leipzig, 1926, Bd. 4, H. ۲. (p. ۲۸۸)
- ↑ Meillet, A. , Grammaire du vieux-perse.2 e¨ d. , entierement corrige¨ e et augmente¨ e par E¨. Benveniste, 1931. (p. ۱۰)
- ↑ {چپچین}Mayrhofer, M. , ``Die Rekonstruktion des Medischen. Anzeiger der osterreichischen Akademie der Wissenschaften. Phil. -hist. kl: Jg. ۱۹۶۸ (۱۰۵), N.1. Wien, 1969 (p. ۵)
<787:DMVS>2.0.CO;2-4 Die Mundart von Sivand by Wilhelm Eilers Journal of the American Oriental Society, Vol. 110, No. 4 (Oct. - Dec., 1990), pp. ۷۸۷-۷۸۸ ↑ Andreas, F.C. , Christensen, A. , Iranische Dialektaufzeichnungen aus dem Nachlass, von F.C. Andreas. Zusammen mit Kaj Barr und W.B. Henning bearb. und hrsg. von Arthur Christensen: Erster Teil: Sâ ª va"nd⪠, ya"zdâ ª und soª â ª. Abhandlungen der Gesellschaft der Wissenchaften zu Go"ttingen.
Phil. -hist. kl. , 3. Folge. B. , ۱۹۳۹، Nr. 11. (p. ۱۶) ↑ Lentz, W. , ``Die nordiranische Elemente in der neupersischen Literatursprache bei Firdosi. Zeitschrift fur Indologie und Iranistik. Leipzig, 1926, Bd. 4, H. ۲. (p. ۲۸۸) ↑ الگو:چپچینMeillet, A. , Grammaire du vieux-perse.2 e¨ d. , entierement corrige¨ e et augmente¨ e par E¨. Benveniste, 1931. (p. ۱۰)الگو:پایان چپچین ↑ {چپچین}Mayrhofer, M. , ``Die Rekonstruktion des Medischen. Anzeiger der osterreichischen Akademie der Wissenschaften. Phil. -hist. kl: Jg. ۱۹۶۸ (۱۰۵), N.1. Wien, 1969 (p. ۵)الگو:پایان چپچین ↑ {چپچین}Lecog, P. , ``Excursus: A propos du Fûme© deý, Archäologische Mitteilungen aus Iran, Ergänzungsband 10. Berlin 1983.{پایان چپچین} ↑ {چپچین}Windfuhr, G.L. , ``Isoglosses:A Sketch on Persians and Parthians, Kurds and Mede. Monumentum H.S. Nyberg. vol. 5. Te¨ he¨ ran-Lie© ge, 1975 (Acta Iranica){پایان چپچین}
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- آقای امین آزاده (از اهالی سیوند)
- تاریخ زبان فارسی دکتر پرویز خانلری
- مقدمه فقه اللغه فارسی، نوشته آرانسکی، ترجمه کریم کشاورز،
- 7) Lecoq, P. , Le dialecte de Sivand. Wiesbaden, 1979.
- 8) Molchanova, E.K. , ``Onekotorykh foneticheskikh osobennostyakh sivendi, Iranckoe yazykoznanie:
(k 75-letiyu prof. V.I. Abaeva). M. 1976.
- 9) Molchanova E.K. , ``sivendi OIYA, 1997.
- 10) Redard, G. , Other Iranian languages. GTL. The Hague, Paris, 1970. vol. 6.
- 11) Morgenstierne, G. , Neu-iranische Sprachen, HbO. 1958. Abt. 1, Bd. 4: Iranistik. Abschn 1.
Linguistik
- 12) Mann, O. , Hadank, K. , Kordisch-Persische Forschungen. Abt. III: Nordwest-iranische Dialekte.
Bd. I: Die Mundarten von khunsa"r, Mahallaª t Nata"nz, Nayin, Sa"mna¦ n, Sâ ¦ va"nd und soª. Kohruª d B. , 1926.