(Translated by https://www.hiragana.jp/)
ویکی‌پدیا:قهوه‌خانه/بایگانی ۷۶ - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد پرش به محتوا

ویکی‌پدیا:قهوه‌خانه/بایگانی ۷۶

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

ارزش دانشنامه‌ای و آموزشی تصاویر و محتوا[ویرایش]

خبر جدید بی‌بی‌سی در مورد جنجال محتوای هرزه‌نگاری در ویکی‌انبار یادآور یکی از بحث‌های قهوه‌خانه است که کاربران را به دوقطب «موافق» (موافق حذف تصاویر فاقد ارزش دانشنامه‌ای و آموزشی) و «مخالف» (مخالف خودسانسوری) تقسیم کرده‌بود. به نظرم یادآوری این نکته ضروری است که استفاده از تصاویر با داشتن «ارزش دانشنامه‌ای» و «ارزش آموزشی» آنها نسبت مستقیم دارد و این مورد بهتر است صریحا در سیاست ویکی‌پدیای فارسی ذکر شود و توسط مدیران و کاربران هم بر آن نظارت گردد. نظر شخصی من این است که جلوگیری از استفاده از تصاویر غیرضروری هرزه‌نگاری یا شبه‌هرزه‌نگاری «خودسانسوری» نیست بلکه استفاده مسولانه از آزادی‌هایی است که در این دانشنامه در اختیار کاربران آن قرار داده شده تا دانشنامه را از هدف و مسیر اصلی خود خارج نکنند. یک نمونه ساده اخیر آن، حذف تصویر نوشتار گردنبند مروارید توسط جیمی ویلز و سپس واگردانی آن توسط یک کاربر دیگر است (که نمی‌دانم روبات است یا کاربر انسانی). ѦӐѦ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۹، ساعت ‏۱۱:۱۸ (UTC)

این مورد آخری که اشاره کردید، یک ربات است که تصاویری که از انبار حذف میشوند، از مقالات هم نامشان را پاک میکند.--آرش:) ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۹ ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۲۷ (UTC)[پاسخ]
جیمی حذف کرد و یکی دیگر از مدیران احیا کرد. آخرش جیمی از همه به خاطر کارش معذرت خواست مردتنها ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۱۱ (UTC)[پاسخ]

دیدید که جیمی ولز هم کوتاه آمد.مقاومت کاربران درمقابل او فوق العاده بودAli20 wiki ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۱۲ (UTC)[پاسخ]

این مدیر هم بلافاصله پس از حذف فایل‌ها یک اقدام شهادت‌ طلبانه کرد و ۲۴ ساعت بسته شد مردتنها ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۱۸ (UTC)[پاسخ]
جیمی ویلز از اقدام یک جانبه و شتابزده خود عقب‌نشینی کرد، و همه را به گفتمان در این باره تشویق کرده‌است. لری سنگر در مورد برخی تصاویر به اف‌بی‌آی شکایت کرده و بنیاد از طرف برخی از پشتیبان‌های اصلی مالی خود ممکن است تحت فشار قرار گیرد. در هر حال به نظرم اصل پیام مهم است: «تمرکز بر استفاده آموزشی و دانشنامه‌ای تصاویر» و رسیدن به اجماع درباره یک سیاست مشخص ѦӐѦ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۹، ساعت ‏۱۲:۲۰ (UTC)
ایول به گروه مقاومت!مهم هم همون عقب نشینی بود که خوب شد صورت گرفت و کار گروه مقاومت بی اجر نماند Ali20 wiki ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۲۱ (UTC)[پاسخ]
کسی خواست در بحث شرکت کند بحث اینجاست مردتنها ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۲۳ (UTC)[پاسخ]

ببین این داستان تا کجا پیش رفته!! ‎:D‏ من یک ماه پیش از طریق ANN خبردار شدم؛ شروع ماجرا هم به لطف انیمه و مانگا بوده. قضیه اینست که Larry Sanger رفته و به FBI شکایت کرده در مورد "child pornography"؛ منظورش هم تصویرهای موجود در رابطه با Lolicon و Pedophilia بوده؛ بعد هم رفته و توضیحی در این مورد در متا اضافه کرده؛ که نتیجه‌اش هم بحثی منجر به حذف متنش بود. من بعدش دیگر موضوع را پی‌پگیری نکردم تا امروز، که خبر BBC را این‌جا دیدم. نمی‌دانستم ولز شخصاً وارد این دعوا شده. این هم چند لینک مرتبط: [۱] [۲] [۳] Raamin ب ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۶:۳۳ (UTC)[پاسخ]

و Fox News هم به گمانم این وسط نقش کیهان تصویری را دارد؟ ;) Raamin ب ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۶:۳۷ (UTC)[پاسخ]
فاکس‌نیوز نقش هیزم‌کش را بازی می‌کند :) ѦӐѦ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۹، ساعت ‏۱۸:۱۰ (UTC)
نگاره‌های فراوانی در ویکی هستند که ارزش آموزشی و دانشنامه‌ای ندارند و از نظر اخلاقی و انسانی وجود آنها در این دانشنامه درست نیست مانند عکسهای این نوشتار. محسن عبدالهی ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹، ساعت ‏۰۷:۵۳ (زهج)
اخلاقی و انسانی بودن تصاویر ملاک نیست، من تعجب می‌کنم که چرا این همه تصاویری که از لحظه شلیک گلوله به سر اسیران و سر بریدن اسرا با شمشیر سامورایی در اینجا وجود دارند از لحاظ اخلاقی و انسانی مشکل ندارند ولی خود ارضایی یک زن غیر انسانی (!) محسوب می‌شود.Nathanieltalk ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۹:۵۷ (UTC)[پاسخ]
ملاک مناسب بودن یا نبودن عکس صرفا داشتن یا نداشتن استفاده آموزشی و دانشنامه‌ای است. برخی عکس‌ها دارای ارزش آموزشی یا تاریخی هستند. برخی هم صرفا برای تزیین مقاله بکار رفته‌اند و نبودشان هیچ در محتوای نوشتار نمی‌دهد، چه تصاویر خشونت و کشتار باشند چه نه. ѦӐѦ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹، ساعت ‏۱۰:۰۴ (UTC)
من برایم جالب است که این ماجراها با ماجرای تَرشدن فیل عکس‏ها در ایران همزمان شده. نکند به هم ربط دارند؟! :-) امیررضا ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۳۷ (UTC)[پاسخ]
احتمالش زیاد است. یکی از فیلترچی‌ها داستان اعتراض به تصاویر پورنو ویکی انبار را شنیده و آن را فیلتر کرده.--همان ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۳۵ (UTC)[پاسخ]
حق با شما است، احتمال این مورد زیاد است. ѦӐѦ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹، ساعت ‏۲۱:۵۱ (UTC)
تا قانون ضد سانسور ویکی پدیا را داریم مشکل نداریم.Ali20 wiki ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۴:۳۳ (UTC)[پاسخ]
دوستان این موارد را هم دستکم نگیرند.[۴][۵] --Nathanieltalk ‏۱۸ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۱۹ (UTC)[پاسخ]

اکانت[ویرایش]

هر چند معنای account در فارسی حساب اسب لیکن ایجاد حساب در ذهنیت فارسی بیشتر معنای مالی دارد تا فرهنگی، لذا پیشنهاد می‌شود در منوی ایجاد حساب کاربری، به ایجاد صفحه کاربری تغییر یابد--باریش ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۱۸ (UTC)[پاسخ]

فارسی/پرژن[ویرایش]

لطفاً دوستان من و مانی را در این بحث یاری دهند خصوصاً دوستان خارج‌نشین. بحث سر این است که نوشتن (Farsi) در کنار Persian در لوگوی رسمی ویکی‌پدیا بیمورد است. طرف زیر بار نمی‌رود. به‌آفرید ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۰۹ (UTC)[پاسخ]

کاملا بی‌مورد است. طرف از «(فارسی)» برای ابهام‌زدایی «پرشن» استفاده کرده که کاملا غلط است. عجب گیری افتادیم از دست فرهنگ عوام مهاجرنشین (البته سربازان غربی که در افغانستان می‌جنگند هم کمی در این ابهام‌افکنی شریکند). ѦӐѦ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹، ساعت ‏۱۲:۲۳ (UTC)
اکثر ایرانی‌های خارج کشور نه اسم ملیت خودشان را در زبان‌های دیگر بلدند و نه اسم زبانشان را. به جای ایرانی‌ام می‌گویند پرژینم! و به جای اینکه بگویند پرژن صحبت می‌کنم می‌گویند فارسی! صحبت می‌کنم. هرچه هم برایشان توضیح بدهید فرقی نمی‌کند متوجه نخواهند شد. این سطح از اشتباه را در هیچ ملیت دیگری ندیده‌ام. حتی کم‌دانش‌ترین گاوچران هلندی هم می‌داند که در انگلیسی نباید بگوید من نیدرلاندر هستم بلکه باید بگوید داچ هستم. بعد می‌نالیم که چرا در جهان به فرهنگمان اجخاف می‌شود. وقتی اسم ملیت و زبانمان را نمی‌دانیم از دیگران چه انتظاری داریم؟--ماني ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۳۶ (UTC)[پاسخ]
مانی گرامی موضوعی را که فرمودید یاد به این پیام و رهنمود زرشک و چندین سایت و تلویزیون ایرانیان امریکایی درمورد نوشتن هویت و ملیت خود در سرشماری امریکا افتادم. اینکه بدلیل همین اشتباهات فاحش، چه حقوق فرهنگی را ایرانیان در غربت از خود ضایع کردند. مانی گرامی فکر میکنم اگر Bastique در این بحث کوتاه نیاید از سر لجبازیست نه چیز دیگری.--آرش:) ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۵۱ (UTC)[پاسخ]

ظاهرا طرف کلا غلاف کرده و کل بحثی را که زیر عنوان Persian نوشته بودیم پاک کرده. باید حواسمان باشد در عمل زیرآبی نرود. ѦӐѦ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹، ساعت ‏۲۰:۱۱ (UTC)

The discussion on my talk page which I removed here is out of proportion to the incident. This is a caption on a sample image which will be become irrelevant once the new logo comes out. I refused to fix it *not* because I don't understand the cultural difference in the terms "Persian" and "Farsi" but because the insignificance of the sample image itself. I simply find it outrageous that a single individual would manufacture such a controversy out of nothing. I suggest there are far more important things to become indignant about. If you find my inclusion of the word (Farsi) following the word "Persian" so objectionable, well, anyone with a Commons user account and some graphic knowledge can fix it. Please put your efforts towards more worthwhile endeavours. Bastique ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۱۵ (UTC)[پاسخ]
It is fixed now. Whould be nicer if you yourself would read the messages and could respect the points mentioned here though.--ماني ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۳۳ (UTC)[پاسخ]

دستشان درد نکند. آب پاکی را روی دستمان ریخت جناب Bastique. تازه برایمان رهنمود هم تعیین می‌کند.--آرش:) ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۲۳ (UTC)[پاسخ]

حالا باید چکار کرد؟ فکر کنم باید بحث جدیدی باز کنیم و این بار دلایل محکم تری بیاوریم. من که از دست دوست خارجی ام دیوانه شدم تا بهش بفهمانم که در انگلیسی باید گفت پرژن نه فارسی. این مقاله ی خانم پرفسور دلایل نسبتا محکمی دارد.— پیام امضانشدهٔ قبلی را AryanK (بحث • مشارکت‌ها) نوشته‌است.

تمام شد رفت. دخل لوگوها را هم آوردیم. به‌آفرید ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۴۷ (UTC)[پاسخ]

این خانم پروفسور در اینجا این بحث را از دید فنی بررسی کرده و به نظر می‌اید که حق با طرف است. شاید بد نباشد با ارجاع به آن موضوع بررسی شود. --Adler ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۲۴ (UTC)[پاسخ]

اتفاقاً من این نکته را به طرف متذکر شده بودم. ولی تمایز قایل شدن (میان گونه‌های فارسی) به ویکی فارسی که شامل همهٔ لهجه‌های فارسی می‌شود دخلی نمی‌دارد.
و البته نظر این خانم (در بخش پایانی گفتارش) در اقلیت است. به‌آفرید ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۵۲ (UTC)[پاسخ]
ویکی فارسی شامل همه گویش‌ها می‌شود؟ شامل زبان تاجیکی چه‌طور؟ مثلا من اینجا بنویسم баоfaяeд، اوکی است؟ از دید آنها که بنگریم، "این ایرانی‌ها persian را برای خودشان مصادره کرده‌اند." مثلا در همین لوگو می‌توان ادعا نمود که به عنوان persian باید نگاشت Википедиа. اتفاقا تا آنجایی که منمی‌دانم (که خیلی جای کمی است) زبان آنها پرشین‌تر است تا مال ایرانی‌ها. --Adler ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۴۸ (UTC)[پاسخ]
شما ظاهراً [به غلط] ویکی‌پدیای فارسی را ویکی‌پدیای ایرانی می‌دانید. در ضمن بحث سر زبان است و نه خط. شما اگر به فارسی‌ترین و اصیل‌ترین و بهمان‌ترین لهجه، مطلب را با الفبای لاتین یا سیرلیک بنویسید مقبول نیست. به‌آفرید ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۳:۳۷ (UTC)[پاسخ]
چرا مقبول نیست؟ مثلا ترک‌ها که الفبایشان را عوض کردند، زبانشان را دیگر نمی‌شود ترکی دانست؟ من منظورم این است که اگر ادعا داریم ویکی فارسی می‌نویسم، حرف شما قبول باید با این حروف نوشت. اما اگر ادعا داریم ویکی پرشین می‌نویسم، این حروف برتری سیستماتیک بر حروف سیرلیک ندارند، البته اگر کل دانشنامه با سیرلیک نوشته شود هم خوب می‌شود تاجیکی و نه پرشین و اگر کسی روی آن نام پرشین بگذارد هم دقیقا همین مصادره را این بار به نفع پرشین‌زبانان تاجیکستان کرده است. بعد راجع به ایرانی و این‌ها...نه من ویکی را اتفاقا فارسی می‌دانم. اما عرضم این است که فارسی همه معنی پرشین را در خود ندارد. فارسی آن بخشی از زبان پرشین است که در ایران تکلم می‌شود. پس اگر کل زبان(های) پرشین را تقلیل دهیم به فارسی، آن را محدود کردیم به مرزهای جغرافیایی کشور ایران. --Adler ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۰:۲۰ (UTC)[پاسخ]
«مقبول نیست» یعنی در این ویکی مقبول نیست. (اگر خیلی علاقه می‌دارید می‌توانید ویکی فینگلیش ایجاد کنید و مطلب بنویسید. همچنان نام آن زبان فارسی‌است) هیچ کس (جز شما ظاهراً) نگفته‌است Persian به خط فارسی یعنی Farsi و Persian به خط‌های دیگر یعنی چیزهای دیگر. اصلاً خط مطرح نیست. حرف آن خانم هم به گونه‌های زبانی فارسی است به خط ربط نمی‌دارد. کسانی هم که تاجیکی را زبان جدا می‌دانند به واسطهٔ خط نمی‌دانند به واسطهٔ تفاوت‌های جزئی دیگر می‌دانند. قرار هم نیست در ویکی‌پدیای فارسی فقط به فارسی رایج در ایران مطلب نوشته شود. اینجا ویکی‌پدیای همهٔ گونه‌های فارسی‌است و به خطی نوشته می‌شود که زبان فارسی در طول تاریخی هزارساله به آن نوشته شده‌است. به‌آفرید ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۱:۰۱ (UTC)[پاسخ]

من مساله خط را مطرح کردم به عنوان نمونه‌ای از اختلاف مثلا فارسی و تاجیکی نه به عنوان تنها اختلاف. البته به لحاظ لغت‌شناسی تاریخی این توضیح مانی در این زیر کاملا منطقی است. اما بعضی‌ها (مثل من و بر خلاف شما) اهمیت بیشتری به وجه عملی قضیه می‌دهند تا جنبه تاریخی. به نظرم این دو جمله که ۱. اینجا ویکی‌پدیای همه گونه‌های فارسی است و ۲. به خطی نوشته می‌شود که هزارساله نوشته شده، به ترتیب "ادعای نادرست" و "استدلال متعصبانه" هستند. زیرا ۱. مثلا من حتی اگر با حروف فعلی هم بنویسم "مشهد شهری در ولایت خراسان رضوی است" قابل قبول نخواهد بود. ۲. این که بخشی از مردم فارسی‌زبان خطشان را به هر دلیلی عوض کرده‌اند دلیل نمی‌شود که از جرگه فارسی‌زبانان خارج شمرده شوند. مثلا برای اینکه مساله لغوی مانی هم حل شود (که فارسی همان پرشین است و نه زیرمجموعه‌اش) شاید که از واژه جدیدی برای این زبانی که عمدتا در ایران صحبت می‌شود و شباهت شدید هم به زبان این ویکی‌پدیا دارد استفاده کنیم. نمی‌گویم ایرانی که می‌دانم کله‌ام را می‌کنید :پی. اما برای من خیلی پیش آمده که به اجنبی جماعت بگویم ایرانی هستم و بعد بپرسد زبانتان چیست اکچوالی (آیگنتلیش، اگر آلمانی باشد!)؟ ایرانی؟ و من بگویم نه! پرشین (پرزیش!) در صورتی که در نگاه عملگرایانه این زبان در امروز روز چیزی نیست جز ایرانی (یا ایرانیش!) و مطمئن نیستم که راجع به نام زبان‌ها هم باید به اندازه نام خلیج‌ها تعصب داشت. چه بسا اگر آقا رضا نام کشور را عوض نمی‌کرد می‌توانستیم ادعا کنیم که پرشین به هر حال نام زبانی است که عمدتا در پرشیا صحبت می‌شود اما الان به نظرم مجاز نیستیم کل مفهوم پرشین را محدود کنیم به این زبانی که :من و شما صحبت می‌کنیم و این ویکی را بدان می‌نگاریم.--Adler ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۶:۲۲ (UTC)[پاسخ]

مسئلهٔ خط را نبایست که مطرح کردیدی. چون ربطی نمی‌دارد. حالا اگر جنبه‌های دیگری مطرح می‌خواهید کرد بفرمایید. تا حالا جنبهٔ دیگری مطرح نکرده‌اید. اگر معتقدید که تاجیکی زبانی جداگانه‌است که دیگر اسمش پرشن نیست. بلکه اسمش تاجیکی‌است. اگر هم معتقدید گونه‌ای از فارسی‌است دیگر خطش محلی از اعراب نمی‌دارد همانطور که فینگلیش همچنان فارسی‌است تاجیکی با خط سیرلیک هم فارسی‌است. متأسفانه امروز بسیاری تاجیکی را زبان جداگانه در نظر می‌گیرند وز همین رو ویکی‌پدیای خودشان را می‌دارند نه اینکه چون خطشان متفاوت است ویکی خودشان را می‌دارند. ویکی‌هایی هستند که به دو خط نوشته می‌شوند. از جمله همین ویکی ترکی آذربایجانی. پیرامون «استدلال متعصبانه»: من استدلال نکرده‌ام بلکه یکی فاکت بر زبان رانده‌ام. فاکت: ویکی‌پدیای فارسی به خط فارسی نوشته می‌شود. و فاکت: هزار سال است که فارسی به همین خط ویکی‌پدیای فارسی نوشته شده‌است. این دوگزارهٔ خبری‌است. پیرامون گونه‌های فارسی: شما اگر «ولایت خراسان رضوی» بنویسید مقبول نیست چون نام رسمی و اداری آن خطه «استان»است. ولی اگر بنویسید «ولایت پنجشیر» کارتان درست است و در این مورد «استان» غلط است. همچنین شهرستان بلخ نباید نوشت بلکه «ولسوالی بلخ» باید گفت. یک بار دیگر وپ:سره را بخوانید تا متوجه شوید که اینجا تکثر به رسمیت شناخته می‌شود. اینجا ویکی‌پدیای همهٔ گونه‌های فارسیاست. در این شکی نیست که گونهٔ غالب فارسی به فارسی ایرانیان شبیه‌تر است چرا که هم جمعیتشان بیشتر است و هم وضع مملکتشان از افغانستانیان بهتر بوده‌است طبیعی‌است که تولیدات زبانی‌شان بسی بیشتر بوده‌است. همانطور امروزه انگلیسی آمریکایی رایج‌تر از انگلیسی بریتانیایی‌است. ولی جفتشان انگلیسی‌اند. استدلال‌های شما را عیناً بر انگلیسی رایج در آمریکا جاری می‌توان داشت. «زبان ایرانی» هم چیزی از قماش «زبان آمریکایی»‌است و در میان اهل فن اسباب خنده. ولی «فارسی ایرانی» می‌داریم. همچنان که «انگلیسی امریکایی» و «فرانسوی کبکی» می‌داریم. پس «در ویکی‌پدیای فارسی گونهٔ ایرانی این زبان رایج‌تر است چرا که اکثر مشارکت‌کنندگان ایرانی‌اند. لیکن گونه‌های دیگر فارسی بخصوص فارسی رایج در افغانستان به رسمیت شناخته می‌شود.» حالا به جای «فارسی»، «انگلیسی» بگذارید و به جای «ایرانی» «امریکایی» و به جای «افغانستان»، «بریتانیا». ببینید که چقدر طبیعی‌است. به‌آفرید ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۷:۵۶ (UTC)[پاسخ]
در مثال زدن خیلی بدشانسی آوردم. حالا ولایت خراسان قبول که نامقبول. ولایت زاکسن چه؟ ولایت مسکو؟ یعنی منکر تفاوت‌های (مثلا) تاجیکی با این زبان اینجا می‌شوید؟ تفاوت‌هایی در دایره لغات، ساختارهای دستوری و به عنوان بدترین مثال! خط وجود دارند. ما نمی‌توانیم ادعا کنیم زبانی جز فارسی است. چرا که آن‌ها هم می‌توانند همین ادعا را بر علیه ابرانی بکنند. و اگر فارسی میانه را ملاک قرار دهیم آن‌ها تا آنجا که می‌دانم محق‌ترند. در عین حال نمی‌توانیم ادعا کنیم ویکی‌مان هر دو زبان را در بر می‌گیرد. (به مثال ولایت توجه کنید). پس بهتر است به پرشین به عنوان یک موجود تاریخی بنگریم و برای زبانی که بدان تکلم می‌کنیم اسمی بیابیم. حالا یک عده با سهل‌انگاری این نام را فارسی نهادند، یک عده هم از روی نامگذاری سیستماتیک ممکن است ایرانی بنامندش. به‌هر حال یکی از این دو جا خواهد افتاد (کما اینکه افتاده). --Adler ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۰۶ (UTC)[پاسخ]
در گونه‌های زبانی واژه‌های هم‌معنی با بسامدهای متفاوت به کار می‌رود. چیز عجیب یا تازه‌ای نیست در انگلیسی امریکایی و بریتانیایی هم همینطور است. (یکی می‌گوید I should و دیگری می‌گوید I ought to. ) و صدها مثال دیگر. در محیطی مثل ویکی‌پدیا در نهایت برایند نیروها حالت میانی می‌سازد. نهایت حرف شما این است که فارسی افغانستان با فارسی تاجیکستان با فارسی ایران متفاوت است. کسی منکر این نیست. همانطور کسی منکر آن نیست که انگلیسی امریکایی با بریتانیایی متفاوت است. شما فارسی تهران و شهرستان‌ها را هم در نظر بگیرید ایدون است. من خودم لهجهٔ هراتی را راحت‌تر از لهجهٔ یزدی می‌فهمم. در مورد فارسی میانه هم کلام شما صحیح نیست. فارسی استاندارد امروز بسیار سخته‌تر واصیل‌تر از فارسی گفتاری یا نوشتاری (غیر عالمانهٔ) افغانستان و تاجیکستان است. دلیلش هم این است که به زبان فارسی ایران بسیار بیشتر پرداخته‌اند یا اصطلاحاً رویش کار کرده‌اند. مانی هم به این نکته اشاره کرده‌است. اگر دقت کنید می‌بینید که نثر بزرگان نثر افغانستان به آنِ ایرانیان بسیار شبیه است.. این را هم بگویم که فارسی استاندارد به معنی لهجهٔ تهرانی نیست. در همین راستا تاجیکی در تاجیکستان یک زبان نیم‌مرده است که دیگر پویایی لازم را نمی‌دارد. و کلی ترکیب‌های غلط در آن راه یافته‌است .(این که می‌گویم غلط نه به این معنی‌است که چون با فارسی ایران متفاوت است به آن غلط می‌گویم با استناد به زبان بزرگان فارسی که مورد قبول همه‌است می‌گویم). صدای خود تاجیک‌ها هم در آمده‌است. این باور غلط میان ایرانیان رواج می‌دارد که زبان تاجیکان اصیل‌تر یا دستنخورده‌تر است. گرچه گاهی ترکیبات ناب در آن یافت می‌شود، در کلیت آن وضعش بسیار خراب‌تر از فارسی افغانستان است که به نوبهٔ خود وضعش خراب‌تر از فارسی ایران است. همانطور که بالاتر عرض کرده‌ام منکر تفاوت‌های گونه‌های زبانی نیستم. ولی این‌ها گونه‌هایی/لهجه‌هایی از یک زبان است. و نه زبان‌های جداگانه. در یک بحث عالمانه زبان‌شناختی شاید لازم باشد میان این گونه‌ها تفاوت قائل شد همانطور که میان فارسی تهرانی و شیرازی تفاوت قائل می‌شوند. مثلاً می‌گویند در لهجهٔ تهرانی ش فاعلی به کار می‌رود. (احمد رفتش) در شاهنامه ش فاعلی زیاد به کار رفته‌است. ولی زبانی به اسم شیرازی یا تهرانی نمی‌داریم. بلکه شیرازی و تهرانی و تاجیکی و افغانستانی و ایرانی و جز آن همه صفت‌هایی‌است که برای «فارسی» می‌آید. شباهت بعضی به هم بیشتر و شباهت بعضی کمتر است. ان‌شاءالله با قوی‌تر شدن ارتباطات و گردش اطلاعات گونه‌های زبانی فارسی سوی هم می‌گرایند. در مورد فارسی ایران و افغانستان بحمدالله چنین شده‌است. مثال دانشگاه را آوردم. یا مثلاً در نوشته‌های افغانان دیده‌ام که بعضاً «میهن» را به کار برده‌اند که برساختهٔ فرهنگستان است. و البته بر ایرانیان است که از ترکیبات نغز رایج میان هم‌زبانان خود در کشورهای مجاور غافل نشوند. جریان دوسویه باید بود. به‌آفرید ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۴۲ (UTC)[پاسخ]
این فرض که فارسی یعنی زبان ایران، دری یعنی زبان افغانستان و تاجیکی یعنی زبان تاجیکستان و پرژن یعنی هر سه با هم یک مغلطه تازه‌ساز توسط یک نفر ناآگاه در غرب است که بدبختانه به تازگی شمار زیادی سایت و کتاب این را از روی هم کپی کرده‌اند. پرژن همان کلمه فارسی به تلفط غربی است و بس و فرقی با فارسی ندارد. پرژن=فارسی. هر داستان‌سرایی دیگر برای دادن دو معنی متفاوت به این دو واژه یعنی به هم زدن هرچه بیشتر موضوع و ایجاد لایه جدیدی به آشفته‌سازی‌های ناآگاهان در این مورد و شکستن و کوبیدن بیش از پیش زبان فارسی.--ماني ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۰:۴۵ (UTC)[پاسخ]
زبان تاجیکی (که نامش تا پارسال رسماً فارسی تاجیکی بود) همین فارسی است با خط سیریلیک. دولتشان برای مقابله با هجمه مدهبی جمهوری اسلامی ناچار شده همان خط سیریلیک را فعلاً نگه دارد و حتی نام فارسی را (فعلاً) از اول زبان فارسی آن‌جا بردارد. موضوع مصادره Persian توسط فارسی ایران نیست، برعکس موضوع فرار آن‌ها از این عبارت به خاطر مسائل سیاسی است. در افغانستان هم ملی‌گرایی پشتون مانع از کاربرد نام درست برای فارسی آن‌جا شده و می‌شود.--ماني ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۵۷ (UTC)[پاسخ]
لهجه فارسی آسیای میانه و افغانستان تلفظش حالت قدیمی را حفظ کرده و فارسی ایران شکل روان‌شده‌تر آنست. این‌که همه جا گفته می‌شود که زبان آن‌ها فارسی اصیل‌تری است از نظر واژگان نادرست است چون‌که در تاجیکستان و افغانستان هنوز از همان درصد بالاتر واژه‌های عربی قدیم‌تر استفاده می‌کنند که در فارسی ایران به خاطر کوشش‌های خاندان پهلوی فارسی شده‌اند. (نمونه‌ها: انکشاف=پیشرفت، طیاره=هواپیما و ...) . امروزه هم در این دو لهجه ورود واژه‌های انگلیسی و غیره بیداد می‌کند و آن‌ها تقریباً هیچ واژه ناب فارسی در زمینه دانش‌ها و ارتش و غیره به کار نمی‌برند.--ماني ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۳:۰۸ (UTC)[پاسخ]
ضمنا زبان تاجیکی بخاطر همین تفاوت خط، ویکی خودش را دارد و چون از خط سیریلیک استفاده می‌کند، مشکلی که ما بر سرش (با باستیک) بحث کردیم به آن ارتباطی پیدا نمی‌کند. ѦӐѦ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹، ساعت ‏۲۳:۰۷ (UTC)
دست به‌آفرید گرامی درد نکند که زحمت ایجاد نسخه جدید و بارگذاری آن را کشیدند.--ماني ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۴۲ (UTC)[پاسخ]
البته این یکی هنوز مانده.--ماني ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۴۷ (UTC)[پاسخ]
درست شد ѦӐѦ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹، ساعت ‏۲۳:۲۱ (UTC)
در ادامهٔ فرمایش مانی پیرامون فارسی دری ستیزی سردمداران افغانستان: کار به جایی رسیده‌است که یکی خبرنگار را به دلیل کاربرد واژهٔ «دانشگاه» در مقابل «پوهنتون» (که پشتوست) از کار برکنار می‌کنند. در همین راستا از این کار دانشجویان دانشگاه بلخ کلی لذت بردم. خداوند روان آن دانشگاهی مقتول را شاد گرداناد. به‌آفرید ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۳:۴۷ (UTC)[پاسخ]
البته من دیر به بحث رسیدم و بیشتر نظراتی که داشتم هم در صحبت های به آفرید آمد. چیزی که به عنوانی یک افغان فارسی زبان (و نه دری زبان) می توانم اضافه کنم این است که انتخاب لفظ دری بجای فارسی در افغانستان هم همانند تاجیکستان با اندیشه های سیاسی انجام شده است و گفته می شود در قانون اساسی دوره ی امان الله خان هم عین عبارت زبان فارسی به عنوان زبان رسمی ثبت شده بود. خود مردم هم بیشتر از فارسی استفاده می کنند تا دری (من این را در یک سخنرانی رسمی خود شخص آقای کرزی هم شنیدم). اما اگر از اسم بگذریم و به خود زبان بپردازیم، به عنوان کسی در وسط این گستره جغرافیایی بودم و مشهدی را بهتر از بدخشی درک می کنم، می توانم بگویم که تمام لهجه های فارسی از تاجیکی تا تهرانی و بندری و شیرازی را به آسانی متوجه می شوم و مطمئن هستم تقریبا اکثر کسانی که در این ویکی می نویسند اینچنین باشند. تفاوت در حدی نیست که بشود اینها را زبان های متفاوت دانست (مثل فارسی و گیلکی). من معتقدم و به عینه میبینم که فارسی افغانستان و ایران دارند به هم نزدیک می شوند.من نیز طرفدار ادغام شدن ویکی فارسی و تاجیکی در یک ویکی هستم.--هریوا ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۶:۰۶ (UTC)[پاسخ]
گویا تلاشهایی برای فارسی کردن کتب درسی در تاجیکستان و با حمایت دولت ایران در حال انجام است 1-- قدمگاهی ‏۱۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۲:۵۴ (UTC)[پاسخ]

به کار بردن Farsi برای فارسی اشتباه است همانگونه که ما English را انگلیسی می‌نامیم و نه اینگلیش. زبان فارسی در کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان رسمی است و تفاوت فارسی این کشورها در حد لهجه است و به هیچ وجه زبانهای جداگانه‌ای محسوب نمی‌شوند. هرچند که فارسی ایران از فرانسوی، فارسی تاجیکی از روسی و فارسی افغانی از پشتو، بیشتر تأثیر پذیرفته‌اند و مردم هر کشور برخی از واژه‌ها و اصطلاحات دو کشور دیگر را متوجه نمی‌شوند. اما این موضوع به اصطلاحات اندکی بازمی‌گردد و نحو و گویش زبانتی هر سه کشور بسیار به هم نزدیک است به ویژه که هر سه کشور به هم نزدیک‌اند و ارتباطات فرهنگی آنها روز به روز بیشتر می‌شود و با رهایی تاجیکستان از شوروی و افغانستان از طالبان و نیز گسترش رسانه‌های همگانی، زبان هر سه کشور به هم نزدیکتر می‌شود.

اطلاق «زبان تاجیکی» به لهجه فارسی تاجیکی به دلایل سیاسی و احساس نیاز این کشور تازه‌استقلال‌یافته به هویتی مستقل و جداگانه است. قضیه «فارسی دری» در افغانستان هم به حاکمیت پشتونها و کوشش آنها برای جدایی تاجیکها از ایران بازمی‌گردد. اما خوشبختانه فارسی کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان هر روز به هم نزدیکتر می‌شود و زبان فارسی پخته‌تر و بارورتر از گذشته می‌گردد. این را هم بگویم فارسی ایران بسیار نیرومندتر و ساختمندتر از فارسی تاجیکی و افغانی است و لهجهٔ تهرانی که لهجهٔ رسمی فارسی در ایران است زیباترین لهجهٔ فارسی از دید خارجی‌ها است؛ هر چند که از نظر آوایی فارسی تاجیکستان و افغانستان به فارسی میانه نزدیکتر است. محسن عبدالهی ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۹، ساعت ‏۱۸:۵۹ (زهج)

گمان نمی‌کنم در ایران «لهجه رسمی» داشته باشیم، چیزی که شما گفتید احتمالا بخاطر حضور رادیو و تلویزیون مرکزی است و به عنوان لهجه پایتخت در همه جا شنیده می‌شود، وگرنه گوینده‌های رادیو تلویزیون محلی در شیراز یا کرمان با لهجه غیررسمی حرف نمی‌زنند. نمی‌دانم زیبایی لهجه براحتی قابل تعریف و سنجش هست یا نه. ѦӐѦ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۹، ساعت ‏۲۲:۳۵ (UTC)
[تعارض ویرایش] البته فارسی رسمی با لهجهٔ تهرونی متفاوته. اخبارو به فارسی رسمی می‌گن. واسه همین هم هستش که توی اخبار می‌گن «دستَش» ولی تهرونی‌ها می‌گن «دستِش» و تفاوت‌های دیگه. راجع به زیبایی به گوش خاج‌پرست‌ها هم فکر نکنم حرفتون درست باشه. تا اونجا که من می‌دونم قشنگ‌ترین لهجه رو (بخونید گوش‌نوازترین لهجه) لِهجه اصفونی دونِسِّند ولی نیمی‌دونم که کیکیا گفتن آ کوجا گفتن. به‌آفرید ‏۱۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۴۴ (UTC)[پاسخ]

مدیریت کامیار[ویرایش]

درود بر همکاران. من نظرخواهی برای مدیریت کاربر:Kamix را یک هفته تمدید کردم. علی رغم درصد بالای اقبال شمار شرکت‌کنندگان کم است. (تعداد کل به ۳۰ نمی‌رسد). لطفاً دوستان سری به صفحه بزنند. و دست کم نظرشان را در بخش نظرات بنویسند یا رأی ممتنع دهند. به‌آفرید ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۱۴ (UTC)[پاسخ]

ربات[ویرایش]

کد اصلی ربات‌های پایتونی که این باشد را مقداری ترجمه کردم تا بتوان از کد noreferences.py,clean_sandbox.py,category.py,featured.py(امکان جدیدی به آن اضافه شده تا لیست‌ها و مقالات خوب هم بیافزایید کاری که من قبلا کرده بودم!) به راحتی استفاده کرد.پس لطفا کدتان را بروز نمایید برای گزارش باگ،درخواست ترجمه و یا پیشنهاد افزودن اسکریپت در کدهای اصلی پایتون به من بگویید:)امیرΣυζήτηση ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۲۰ (UTC)[پاسخ]

درود بسیار بر شما و فرزند رشیدتان.--پسرآمل ‏۱۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۲:۵۰ (UTC)[پاسخ]

نظرخواهی[ویرایش]

سلام به همه دوستان من مقاله جودی فاستر را برای نوشتار برگزیده نامزد کرده ام خوشحال میشوم از ویکی‌پدیا:گزیدن نوشتارهای برگزیده/جودی فاستر به دیدگاه خود را بیان کنید--Arashk ★ ‏۱۸ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۵:۴۲ (UTC)[پاسخ]

آپلود عکس در انبار[ویرایش]

سلام. به دلیل فیلتــر بودن ویکی‌انبار و مشکل بودن آپلود عکس در آن چه راه حلی را پیشنهاد می‌کنید. نمی‌خواهم در ویکی فارسی باشند. Free.serpico ‏۱۸ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۳۷ (UTC)[پاسخ]

ویکی‌انبارMuhammad ‏۱۸ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۹:۱۵ (UTC)[پاسخ]

لینوس تروالدز[ویرایش]

خسته نباشید دوستان ... می‌گم آیا مقاله‌ای برای لینوس تروالدز در ویکی فا هست یا این که باید ترجمه بشه ؟؟؟ چون من سرچ کردم چیزی ندیدم ! نوشتار فارسیش ؛لینوس تروالدز؛ درست هست ؟--   Bersam    ‏۱۸ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۰۹ (UTC)[پاسخ]

احتمالا اصلا وجود ندارد که برای مقاله با این همه ترجمه واقعا زشت است. از نظر من شما آن را شروع کنید. من که حتما کمک می‌کنم.--ابراهيمب ‏۱۸ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۱۵ (UTC)[پاسخ]
با اجازه مقاله را ساختم ... لینوس تروالدز ... و قول ترجمه ی مابقی مقاله را هم از کسی گرفتم .--   Bersam    ‏۱۸ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۷:۵۷ (UTC)[پاسخ]
درود بر دوستان عزیز ! می گم اگه میشه دوستانی که زبان انگلیسیشون به مراتب بهتره یه سری به مقاله "لینوس توروالدز" بزنن . فکر می کنم یه سری مشکل ترجمه ای و ویرایشی داشته باشه ... موفق باشید .--   Bersam    ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۴۸ (UTC)[پاسخ]

سوال در مورد یک رده[ویرایش]

سلام رده‌ای ایجاد کردم با نام نمایندگان زن مجلس شورای اسلامی. منظورم از ایجاد این رده آن بود که تاکنون هرزنی که وارد مجلس شده را در بر بگیرد. آیا می‌توان این کار را کرد یا با توجه به اسم رده باید نمایندگان کنونی در رده قرار بگیرند؟ اگر این طور است نام رده را تغییر دهیم. Free.serpico ‏۱۸ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۵۶ (UTC)[پاسخ]

فکر نکنم عنوان فعلی رده مشکلی داشته باشد؛ تمام زنانی که مدتی نماینده مجلس بوده‌اند می‌توانند در این رده جای بگیرند. Raamin ب ‏۱۸ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۳:۰۳ (UTC)[پاسخ]
ممنون از راهنمایی. Free.serpico ‏۱۹ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۱:۳۶ (UTC)[پاسخ]
اگر مردم جهان، گفتار و کردارشان یکی می‌بود، جهان اکنون بهشت بود. ـ از طرفی، بسیاری زنان (و همچنین بسیاری مردان) به (زبان‌شان) معتقد به برابری مرد و زن هستند، اما از دیگر سو، سعی می‌کنند هر چیزی را زنانه و مردانه کنند؛ مثلا همین تشکل‌ها و انجمن‌های گوناگون زنان، خود گواه بر آنست که تشکیل دهندگان آن، عملا بر برابری مرد و زن باور ندارند... توجه داشته باشید که زنان، جز در اندامهای تولید مثلی، هیچ فرقی با مردان ندارند؛ پس اگر شما هم واقعا معتقد به برابری زن و مرد هستید، و اگر به آنچه می‌گویید ایمان دارید، این تناقض را از میان بردارید و هر مبحثی را زنانه-مردانه نکنید!ــ ناخدا ‏۱۹ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۵:۵۳ (UTC)[پاسخ]
حال که ما اینگونه به زنان توجه می‌کنیم و نامی از آنها میبریم وضع اینطور است وای به حال آنکه نامی برده نشود و اهمیتی قائل نشویم. آنوقت در سایه این سکوت و توهم این که زن و مرد را برابر کرده ایم چه ظلم‌هایی که به زنان نشود. Free.serpico ‏۱۹ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۰۹ (UTC)[پاسخ]
من عرض نکردم که توجه نکنیم ـ عرض کردم که گفتار و کردارمان متناقض نباشد ـ مثلا زنها (به زبانشان) می‌گویند: «ما برده نیستیم»، اما گوشواره بگوش می‌کنند؛ در حالی که گوشواره نماد بردگی‌ست ـ همچنین گردنبند که نماد اسارت است و بسیاری مردان نیز بگردن می‌آویزند... متاسفانه (ما آدمها) به همان میزان که به علوم تجربی‌مان اضافه شده، از عقل‌مان کاسته شده ـ انگار کسی از عقل‌مان کم کرده و به علوم تجربی‌مان افزوده... ما برای بهداشت زندگی، لازم است اول تناقضات را (در هر موردی) از زندگی‌مان حذف کنیم ـ کامروا باشید ـ ناخدا ‏۱۹ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۲۱ (UTC)[پاسخ]
اینها که گفتید کاربرد دیگری هم دارند و آن هم استفاده زینتی است. حتی ملکه بریتانیا که شهروندان بریتانیا همگی subject او به شمار می‌روند نیز از اینگونه زیورآلات بسیار دارد. در ضمن بهتر است این مطالب را به وبلاگ شخصی منتقل کنید. اینجا جای اینگونه بحث‌ها نیست.--محمدرضا ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۳۷ (UTC)[پاسخ]

برچسب عدم سرشناسی[ویرایش]

امروزه همه می‌پندارند که ورزش از لوازم بدوی زندگانی بشر است، و نمی‌دانند که (ورزش) از وقتی لازم شد که بشر کار نکرد؛ یعنی اگر بشر کار می‌کرد، نیاز به ورزش کردن نداشت... همچنین اکثرا می‌پندارند که قانون حلال مشکلات بشر است؛ اما قانون هم از وقتی لازم شد که آدم‌ها بد شدند؛ و هرچه آدمهای یک جامعه، بدتر باشند، قوانین هم بیشتر و غلیظ‌تر می‌شوند. یعنی می‌شود بدون قانون زندگی خوبی داشت، اما به شرطی که همه خوب باشند و کسی پیدا نشود که به حقوق دیگران تجاوز کند ـ اما اگر مردمان یک جامعه، بد باشند، حتی از بهترین قوانین هم بدترین سوء استفاده‌ها را می‌کنند ـ پس صرف (قانون) مشکلات بشر را حل نمی‌کند.
بطور خلاصه، می‌توان در باره (قانون) اینطور گفت که: جوامع عاقل، نیازمند (قانون) نیستند، و بدون قانون هم در کمال آرامش با یکدیگر زندگی می‌کنند ـ و جوامع نیمه عاقل، در سایه‌ی (قانون) زندگی می‌کنند ـ اما در جوامع نادان، (قانون) خودش یک مصیبت است.
این البته می‌تواند موضوع یک مقاله باشد که قوانین را آدمهای بد، انشاء کردند و آدمهای خوب، آن را نوشتند. ـ مثلا تا پنجاه سال قبل، مردم مجاز بودند که مسافرین خود را تا داخل هواپیما مشایعت کنند، اما حالا حتی مسافرین هم مجاز نیستند وارد باند فرودگاه شوند ـ چرا؟ ـ چونکه عده‌ی قلیلی هواپیما ربایی کردند و موجب شدند تا آزادی عده‌ی کثیری محدود شود.
یا مثلا در همین ایران خودمان، تا ده سال قبل، هرکسی می‌توانست آزادانه موتورسیکلت بخرد و آزادانه از آن استفاده کند؛ اما خلافکاری عده‌ی قلیلی موجب شد که قوانینی وضع شود و اکثریت بیگناه مردم، برای استفاده از موتورسیکلت، با بسیاری محدودیت‌ها و هزینه‌ها مواجه باشند...
البته معنای حرفهای من این نیست که [قانون بد است و باید برچیده شود] بلکه منظورم اینست که قانون هم مثل داروست که هم مضر است و هم مفید. مثلا آنتی بیوتیک اگرچه بسیار مضر است، اما برای کسی که بیمار است، مفید است. و بطور کلی، [هر چیز که سود آن بیش از زیانش باشد، از نظر ما (آدمها) مفید است؛ یا به عبارت دیگر، هرچیز که زیانش کمتر از سود آن باشد، از نظر ما (آدمها)مفید است.].
بحث ما در مورد برچسب عدم سرشناسیست. (اصل عدم سرشناسی) هم قانون مفیدی‌ست که اگر نبود، ویکی پدیا مورد سوء استفاده افراد نالایق قرار می‌گرفت ـ بالاخره قانون طبیعت هم همین است که باکتری‌ها به گرد غذا جمع می‌شوند نه به گرد سنگ؛ پس باید غذا را دور از دسترس میکروبها نگهداشت. اما مسئله این است که من چند صفحه بنام اشخاصی که اغلب نویسنده بودند؛ یعنی کسانی که وقتی دیگران مشغول عیش و عشرت بودند، آنان به شب بیداری و بیگاری می‌پرداختند، باز کردم که دوتای آن به دلیل عدم سرشناسی بسته شدند و بقیه هم نامزد حذف شدن هستند.
پرسش من این است که چرا باید آن خانمی که یک عمر روی سن آواز خوانده و رقصیده و مردان را سرگرم کرده تا از حقایق زندگی دور بمانند، و زنان را هم گمراه کرده تا از او تقلید کنند... و چه بسیار طلاق‌ها از قِبل او صورت گرفته که دانسته نمی‌شود؛ و چه بسیار بچه‌ها که بسبب این طلاقها در این سرزمین سرگردان گشتند و فهمیده نمی‌گردد... چرا چنین کسانی متهم به عدم سرشناسی نمی‌شوند و بلکه برعکس، هرکس نام این کسان را نداند، به نادانی متهم می‌شود... اما خانم محترمی مثل همادخت همایون که بجای رقصیدن و آواز خواندن و بجای آنکه بنشیند و ناخن‌هایش را سوهان بزند، (بدون شک) رنجها برده و بیدار خوابی‌ها کشیده تا چندین کتاب و مقاله‌ی مفید نوشته، باید مارک (عدم سرشناسی) بخورد!!!... چرا؟
من آن صفحات را ایجاد کردم به امید اینکه افرادی باشند که اطلاعات بیشتری در مورد ایشان داشته باشند و آن صفحات را تکمیل کنند... صفحه (آقای مورخ) که حذف شد و صفحات آنهای دیگر هم نامزد حذف شدن هستند و من در مورد این افراد، اطلاعاتی دارم که اضافه کنم اما بقدر کافی به اطلاعاتم اطمینان ندارم؛ پس مهلتی لازم است که بتوانم منابع موثق و دقیقی از وضعیت گذشته و حال ایشان بدست بیاورم و صفحات را تکمیل کنم. ایشان اگرچه گمنامند اما فعالند؛ مثلا خانم همایون را اگر در اینترنت جستجو کنید، همه‌جا اسمش هست اما هیچ اطلاعاتی در مورد زندگی یا محل اقامت‌شان پیدا نمی‌شود... خوب ـ البته (گمنام) بودن هم گاهی بسیار بهتر از (مشهور) بودن است....
اکنون (با این اوصاف)، چند پیشنهاد دارم:
اول اینکه رده‌ای بنام (مقالات بی‌آزار) ایجاد شود و چنین مقالاتی که آزاری به کسی ندارند، در رده‌ی مقالات (بی‌آزار) قرار داده شوند (با نوع برخورد متفاوت).
دوم اینکه مهلت بیشتری برای تکمیل چنین مقالاتی در نظر گرفته شود.
و سوم اینکه برچسب عدم سرشناسی، بیش از حد متعارف به اعتبار مقاله و همچنین حیثیت این افراد لطمه می‌زند.
و چهارم اینکه (ویکی پدیا) یک دانشنامه است و باید توجه داشت که بهترین دانشنامه‌ آنست که درباره‌ی ریزترین عناصر، نیز معرفت داشته باشد. فرجام یافت ـ با آرزوی شادی و رامش ـ درودمند باشید ــ ناخدا ‏۱۹ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۵۴ (UTC)[پاسخ]

راه ساده‌تر این است که پیش از ایجاد نوشتار در مورد افراد، تلاش کنید و دست کم یک یا دو منبع معتبر درباره ایشان پیدا کنید تا نوشتار به جرم بی‌منبعی و عدم سرشناسی بسته نشود. در هر حال همه کاربران از همه چیز آگاه نیستند و منابع معتبر هم همینجا بدرد می‌خورند. اگر کسی نویسنده‌ای سرشناس است و کتابی ارزشمند نوشته حتما می‌توان درباره‌اش مطلبی از منبع موثقی یافت. در مورد هنرمندان و رقصنده‌ها و خوانندگان نامدار هم پیش‌قضاوت نکنید، آنها هم برای رسیدن به «سرشناسی» تلاش زیادی کرده‌اند و این احتمال را بدهید که شما همه چیز را در مورد آنها نمی‌دانید (همانگونه که گفتید دیگران همه چیز را در مورد نویسندگان مد نظر شما نمی‌دانند). ѦӐѦ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۹، ساعت ‏۱۱:۴۲ (UTC)

دوست عزیر؛ اولا بنده عرض نکردم که این نویسندگان، کتابهای (ارزشمندی) نوشته‌اند، فقط بطور تلویحی گفتم که با نیت خدمت، کتاب یا کتابهایی نوشته‌اند ـ اصولا اصلا مهم نیست که کتابهای ایشان ارزشمند باشد یا نباشد ـ مهم اینست که بیش از آنچه وظیفه داشته‌اند انجام داده‌اند ـ این مثل آنست که شما راهی راست را رو بسوی مقصدی درست بروید، حال اگرچه شما به مقصد نرسید، ارجمند هستید.
ثانیا اشکال در همینجاست که ایشان برای رسیدن به (سرشناسی) تلاش کرده‌اند ـ نه برای خدمت به بشریت... آیا آنانکه خود را به رنج می‌اندازند تا بشریت را خوشبخت سازند ارجمندند، یا آنانکه بشریت را به مخاطره می‌اندازند تا خود را مشهور سازند؟... کدام یک؟... ناخدا ‏۱۹ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۴۷ (UTC)[پاسخ]

قضاوت در این مورد با شما است، نه با ویکی‌پدیا. بحثی که آغاز کردید درباره «اصل عدم سرشناسی» بود. فکر می‌کنم قوانین مربوطه در ویکی‌پدیا به اندازه کافی روشنند. ѦӐѦ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۹، ساعت ‏۱۲:۲۱ (UTC)
ما اینجا تلاش نمی‌کنیم که تشخیص دهیم چه کسی برای خدمت به بشریت سرشناس است یا اینکه برای چیز دیگری. سرشناسی قواعدی دارد که باید رعایت شود. همانطور که دوستمان گفت اگر زحمت بکشید و دو سه منبع به نوشتار بیافزایید آن برچسب سرشناسی برداشته می‌شود. --جویباری ‏۱۹ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۳۰ (UTC)[پاسخ]

فقط برای یک لبخند[ویرایش]

شیاف برای من فیل....تر است! --دانقولا ‏۱۹ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۹:۰۹ (UTC)[پاسخ]

از تبعیض جنسی که بدتر نیست.--ایرانی ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۵۴ (UTC)[پاسخ]
واسه من هیچ کدومش مسدود نیست P: آرشツ ‏۲۷ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۱۶ (UTC)[پاسخ]

کمک مالی به بنیاد[ویرایش]

فکر کنم تا مدت زیادی الگوی کمک مالی به بنیاد را نخواهیم دید ولی دم گوگل هم گرم‌ها:)امیرΣυζήτηση ‏۱۹ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۴۱ (UTC)[پاسخ]

خرج بالاتر از این حرف‌هاست. سال گذاشته یک ایرانی‌تبار مقیم امریکا هم ۲ میلیون کمک کرده بود مردتنها ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۴۱ (UTC)[پاسخ]
اینکه همون پیر امیدیار خودمونه که :)--زرشک ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۴۷ (UTC)[پاسخ]

کدنویسی یک الگو[ویرایش]

سلام،الگوی داروخانه که برای واردکردن اطلاعات داروها مورد استفاده قرار می‏گیرد در یک بند دچار مشکل است که در صفحه بحث آن بیان شده.اگر دوستان برای اصلاح آن کمک کنند ممنون می‏شوم.--Sahehco ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۴۱ (UTC)[پاسخ]

✓ . فقط در مقالاتی که این الگو استفاده شده از «شمارهٔ CAS» به جای «شمارهء CAS» استفاده کنید. --ابراهيمب ‏۲۱ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۱۲ (UTC)[پاسخ]
خودم با ربات انجام می‌دهم فقط زمان می‌خواهم. در این زمان هر دو را فعال می‌کنم. --ابراهيمب ‏۲۱ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۱۶ (UTC)[پاسخ]
کاملا درست شد.--ابراهيمب ‏۲۱ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۱۸ (UTC)[پاسخ]

سپاسگزارم--Sahehco ‏۲۲ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۳:۲۵ (UTC)[پاسخ]

افزایش اختیارات ویرایشگری کاربران ویکی‌پدیا[ویرایش]

درباره وکتور مردتنها ‏۲۱ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۷:۳۳ (UTC)[پاسخ]
عجب آماری. lol . در ویکی فارسی بجز دو نفرخانم‌(آیدا و رزیتا) دیگر ویرایشگر مونثی که حضور پر رنگ داشته باشد نمیتوان یافت.--  پسر آمل  گفتگو  ‏۲۱ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۰۳ (UTC)[پاسخ]

جغرافیا[ویرایش]

درود. دوستانی که به موضوعات جغرافیا علاقه‌مندند به جغرافیا هم سر بزنند. حداقل ظاهر مقاله بسیار بد است. سپاس--ابراهيمب ‏۲۱ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۹:۵۶ (UTC)[پاسخ]

افزایش مقالات[ویرایش]

دوستان عزیز سلام بیایید تا با کمک هم صفحه های ویکی قارسی را به 100000 برسانیم تا براعتبار ان افزوده شود در 12 روز هر روز 500 مقاله میتوان از مطالب ساده مثل فیلم ها هنمندان و ورزشکاران شروع کرد با تشکر از همه— پیام امضانشدهٔ قبلی را Behnam mancini (بحث • مشارکت‌ها) در تاریخ ۲۲ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۷:۴۴ نوشته‌است.

جدی گرفتیدها!--  پسر آمل  گفتگو  ‏۲۲ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۱۵ (UTC)[پاسخ]
قصد جسارت نداشتم.مزاحی بیش نبوده.--  پسر آمل  گفتگو  ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۵:۰۰ (UTC)[پاسخ]

سپاس از توجه‌تان به رشد این دانشنامه. در اینجا همه به اندازه توانشان درحال تکمیلند. امید که بزودی قله صدهزارگی را بزنیم. عبدالله (مهدی یا پسرآمل) گرامی، چنین پیام‌هایی ممکن است باعث دلسردی کاربران تازه‌واردتر از شما شود.--آرش:) ۱ خرداد ۱۳۸۹ ‏۲۲ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۶:۰۵ (UTC)[پاسخ]

من در حد توان خودم(نه رباتم)تلاش می‌کنم ولی چه کنم که امتحانات است و سر ما شلوغ:)امیرΣυζήτηση ‏۲۲ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۲۲ (UTC)[پاسخ]

فقدان تصاویر[ویرایش]

تصاویر را نمی‌توانم ببینم. آیا برای دوستان نیز همینگونه است؟ --جویباری ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۱:۴۷ (UTC)[پاسخ]

سرور بنیاد دچار مشکل شده‌است [۶] :)امیرΣυζήτηση ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۲:۱۳ (UTC)[پاسخ]

ویکی‏پروژه شیمی[ویرایش]

سلام دوستان،

وضعیت مقالات مربوط به دانش شیمی در ویکیفا بسیار افتضاحه،بسیاری از کلمات بنیادین این زمینه از علم حتی در ویکیفا تعریف نشده‏اند.پیشنهاد می‏کنم برای سروسامان دادن به این بخش ویکی‏پروژه‏ی شیمی را راه‏اندازی کنیم.--Sahehco ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۰۳ (UTC)[پاسخ]

البته وضعیت نابسامان که در مورد اکثر موضوعات وجود دارد. نهایتا یکی دو علاقه مند دیگر پیدا کنید و احتمالا بار اصلی روی دوش خود فرد علاقه مند خواهد بود.--ایرانی ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۳۶ (UTC)[پاسخ]

قیمت: ۲۵۰۰ تومان[ویرایش]

دوستان تا سری جدید تمام نشده سعی کنند از فروشگاههای مجاز اینرا تهیه کنند. (لطفا به برچسب هولوگرام پشت جلد cd توجه ویژه شود!)--Nathanieltalk ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۷:۲۵ (UTC)[پاسخ]

آخرشه. فکر کنم در جهان تنها کشوری باشیم که دانشنامه آزاد را خیلی مفتخرانه به فروش میرسیم. ممنون از بابت خبررسانی.Gire 3pich2005 ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۵۰ (UTC)[پاسخ]
زیاد شده. جاهای دیگر هم به قیمت‌های مختلف دیده‌ام. این‌یکی تازه نام دانشنامه را هم نادرست نوشته (وکی‌پدیا!) و نام آن را به انگلیسی هم به جای Persian edition به‌نادرست نوشته "Farsi edition". آدم یاد تابلوها و نوشته‌های سراسر ایران می‌افتد.[۷] ،[۸] ،[۹]....--ماني ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۵۶ (UTC)[پاسخ]

سلام. عجب! چشم ما در می‌آید و دوهزار و پانصد تومنش را آن‌ها می‌خورند. Free.serpico ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۹:۰۰ (UTC)[پاسخ]

درود دوستان ... درسته که از نظر اخلاقی کاره درستی نیست ولی فکر کنم از نظر حقوقی مشکلی نداشته باشد ؟--   Bersam    ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۹:۰۵ (UTC)[پاسخ]

مطابق مجوز مستندات آزاد گنو می‌توان از مقاله‌های ویکی‌پدیا استفادهٔ تجاری کرد.[۱۰]

وپ:میانجی[ویرایش]

درود بر همه دوستان ویکییایی. یکی از سازوکارهایی که در ویکی‌های باسابقه و الگو برای حل اختلاف‌های محتوایی وجود دارد، میانجیگریست. سابقا تلاش‌هایی برای تشکیل این کمیته در ویکیفا صورت گرفت که متاسفانه بی نتیجه ماند. یکی از خلاهای ویکیفا برای این منظور، نبود شخص جیمی ولز است. در همین راستا، پس از بحث‌هایی که با جناب به‌آفرید پیرامون نحوه تشکیل این کمیته شد، قرار بر این شد که در ابتدا فراخوانی برای راه اندازی و طرح مشکلات محتوایی در مقالات جنجالی، در وپ:میانجی را بیافتند. البته هنوز کاربر میانجیگر مشخصی برای این منظور وجود ندارد و اگر اجماع و چراغ سبز شهروندان ویکییایی بر انتخاب آنها باشد، می‌توانیم بر اساس رهنمود وپ:اجماع کمی پس از راه اندازی رسمی میانجیگری، رای‌گیری برای انتخاب اعضای اولیه کمیته را راه بیاندازیم. استدعای این کاربر: لطفا دوستان عزیز، مارا از نظرات گران‌سنگ‌تان محروم نفرمایند. دوستدار همه دوستان ویکی‌یایی و غیر ویکی‌یایی--آرش:) ۲ خرداد ۱۳۸۹ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۳۲ (UTC)[پاسخ]

به نظر بنده بهتر است در انتخاب اولیه اعضا حساسیت بیش از حد به کار برده نشود.--کامیار ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۳۹ (UTC)[پاسخ]
دقیقا نظر من هم همین است کامیار گرامی زیرا میانجیگران نه دسترسی خاصی نسبت به دیگر کاربران دارند (باید دارای دسترسی کاریزماتیک باشند) نه مانند کمیته داوری، نظرش لازم الاجراست.--آرش:) ۲ خرداد ۱۳۸۹ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۴۴ (UTC)[پاسخ]
البته باید طوری باشد که نظرشان مورد قبول سایرین قرار بگیرد. وگرنه هر مخالفی به راحتی نادیده می‌گیرد نظر آنها را!--کامیار ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۰۵ (UTC)[پاسخ]
برای میانجیگری نیازی به عضوبودن در هیئت خاصی نیست. تنها مهم است که شخص میانجی مقبول دو طرف درگیری باشد. با گذشت زمان معلوم می‌شود که کدام کاربران «این‌کاره»‌اند. به‌آفرید ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۰:۳۵ (UTC)[پاسخ]
جناب به‌آفرید میان کمیته میانجی‌گری(Mediation committee)و گروه میانجیگری (Mediation cabel)تفاوت قایل شوید:)امیرΣυζήτηση ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۱:۱۸ (UTC)[پاسخ]
این هم بسیار درست است اما به نظر من بهتر است سیستم ارجاع در موارد درگیری ایجاد شود و پیگیری هم بشود. یعنی اگر یکی از دو طرف دعوا درخواست میانجی کرد سیستم میانجی فعال شود و کسانی که حاضر هستند آن مشکل را به عهده بگیرند اعلام آمادگی کنند و نهایتاً یک نفر و یا نفراتی که مقبول دو طرف هستند وارد گود شوند. نتیجه بررسی طبیعتاً حکم نیست اما مدیران و کاربران بهتر است به آن احترام بگذارند. در این میان بهتر است در مورد تمامی مناقشات این سیستم پیشنهاد شود و به جای بستن کاربران و یا قفل‌کردن مقالات و سایر اقدامات کاربران سعی

کنند روند را به سوی حل مشکل و میانجی بکشانند. چه اشکالی دارد که همین الان مقالات و موارد مورد اختلاف لیست شوند و برای هر کدام به طرفین پیشنهاد میانجی شود؟! من خودم آماده هستم این بحث را پیگیری کنم و از دوستان علاقه‌مند صمیمانه درخواست همکاری دارم. گام اول پیداکردن نقاط مشکل‌زا و مناقشات و درگیری‌ها هست.--کامیار ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۰:۵۴ (UTC)[پاسخ]

با کامیار موافقم. خطاب به امیر: اسمش مهم نیست. آنچه هم که شما مد نظر می‌دارید هیچ‌یک نیست. میانجیگری‌ای که اعضایش با رأی کاربران انتخاب شوند در ویکی انگلیسی وجود نمی‌دارد. به‌آفرید ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۷:۱۴ (UTC)[پاسخ]
اصلاً به یک معنا (در قدم اول) مقبولیت میانجی نزد عموم کاربران محلی از اعراب نمی‌دارد. مهم این است که نزد دو طرف درگیر مقبولیت بدارد. به‌آفرید ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۷:۲۴ (UTC)[پاسخ]

بنده نیز با شکل سازمان‌یافته‌تر آن یعنی کاربرانی مشخص هم‌آهنگ‌ترم زیرا میانجیگری بدان شکل غیر رسمی هماره درجریان بوده‌است. حال با گردن نهادن به اجماع، کاربران مدعی میانجیگری می‌توانند اعتبار خود خوانده خود را در برابر بوته آزمون بنهند.--آرش:) ۳ خرداد ۱۳۸۹ ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۶:۴۷ (UTC)[پاسخ]

عرض شود که: چنین میانجیگری‌ای به هیچ روی همواره در جریان نبوده‌است. اگر بودی، صفحه‌اش خالی نبودی. وپ:میانجی یک‌درجه از آنچه مدنظر شماست (و به نظرتان همواره در جریان بوده‌است) رسمی‌تر است. به‌آفرید ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۷:۱۷ (UTC)[پاسخ]

۱-جناب به‌آفرید من نظرم ایجاد یک هیئت میانجی‌گری(MedCom,MC,یا هرچه که اسمش را می‌خواهید بگذارید) است فقط چون جیمی ولز کت بسته در اختیارمان نیست باید به وپ:اجماع مراجعه کنیم فقط همین تفاوت را دارد. چنانچه در ویکی‌های بزرگ دیگر برای مرحله اولیه یا با نظر هیئت حکمیت انتخاب شده‌اند(که من ندیده‌ام)یا با اجماع که یکی از مهم‌ترین قوانین ویکی است(نیازی به یادآوری این مطلب برایتان بود؟)
۲- جناب به‌آفرید حرف دومتان نشان می‌دهد میان میانجی‌گری و نظر سوم تفاوت قایل نیستید.زمانی میانجی باید برای طرفین مقبولیت داشته باشد که وقتی نظر سومش را داد قضیه قالش کنده شود ولی در میانجی‌گری باید طرفین را به یک پیام‌رسان فوری برد و جداگانه مخشان را زد.نیازی نیست مقبولیت بین طرفین بدارد از طرفی هم مانند مدیریت است کسی بیست درصد مخالف داشته باشد و هشتاد درصد موافق.آن بیست درصد(طرفین دعوا) باید به احترام هشتاد درصد(کل ویکی) مدیریت(میانیجی‌گری)وی را بپذیرند.
۳-جناب به‌افرید میانجی‌گری به شکل غیررسمی در ویکی‌پدیای فارسی فعال بوده(یک،دو) ولی بعدا به شکل جمع‌بندی یا نظر سوم به صفحات بحث انتقال یافته است.(یک،دو،سه،چهار،پنج و...)
۴-دقت کنید که کسی که عضو هیئت میانجی‌گری نیست(یا نامزد عضویتش نیست)حق ندارد در وپ:میانجی میانجی‌گری کند زیرا ویکی‌پدیا:گروه میانجی‌گری نیز در ویکی‌پدیای فارسی هست و به همین دلیل است که وپ:میانجی خالی است
۵-میانجی‌گری رسمی با غیررسمی تفاوت‌هایی می‌دارد و مزیت‌های زیادی:
۵.۱-گروه رسمی میانجی‌گری موجب می‌شود تا سازماندهی بهتری در میانجی‌گری‌ها داشته باشد مثلا برای خودش به طور جداگانه میلینگ لیست داشته باشد یا اینکه هر شخص بخشی از موضوعات بحث برانگیز(دینی/قومیتی/سیاسی/تاریخی/دیگر) را متقبل شود و به محض درخواست میانجی بحث راه نیافتد که حالا چه کسی برعهده بگیرد
۵.۲-خیلی از کاربران تازه وارد که درگیر اختلاف می‌شوند(مثال دم دستش جناب ابوتراب)دقیقا کاربران ویکی را نمی‌شناسند یا نمی‌دانند که برای حل اختلاف به کدامشان مراجعه کنند در صورتی که کمیته این مشکل را حل می‌کند
۵.۳-اگر بخواهیم خیلی قانون‌مدارانه بنگریم وجود کمیته میان‌جیگری(!) بخشی از روند ویکی‌پدیا:حل اختلاف است پس باید باشد
من نمی‌دانم چرا انقدر باید اعصاب خودم را برای مسائلی این چنین خرد کنم.کسی می‌داند؟:)امیرΣυζήτηση ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۴۳ (UTC)[پاسخ]

پاسخ بخش آخر نکتهٔ آخرتان را می‌دهم و نکته‌ای چند در ادامه می‌گوید: چون ساختارهای ویکی‌های دیگر را هضم‌نشده گرته‌برداری می‌خواهید کرد. و چون گرته‌برداری صددرصدش به سبب وجود بعضی تفاوت‌های بنیادین میسر نیست برای انتقالش دست به اقداماتی می‌خواهید زد که از نظر من با فلسفهٔ وجودی این ساختار منتقل شونده متفاوت است. به وجود آمدن یک سازوکار موفق میانچیگری حرکتی‌است که از پایین به بالا رشد باید کند. ردیف‌کردن اسامی «بچه‌های خوب» و ردیف کردن یک مشت {{موافق}} دردی را دوا نمی‌کند. بارها مطرح شده‌است که تقلا برای کپی‌کاری ساختار عریض و طویل حل اختلاف ویکی انگلیسی که از دل نیازهای تاریخی آن ویکی بر آمده‌است جز اتلاف وقت نیست. اگر چیزی از آن باید آموخت روح روش حل اختلاف است. دیگر اینکه: با قرض گرفتن از تعبیرات خودتان «اگر بخواهیم خیلی قانون‌مدارانه بنگریم» اعضای کمیتهٔ میانجیگری منتصب بایند شد و نه منتخب. (از خودتان بپرسید اصلاً چرا در ویکی انگلیسی از اول نگفتند که کاربران «رأی دهند»). من در جایی نگفته‌ام میان نظر سوم و میانجیگری اختلافی نیست. و کسی هم نگفته‌است در میانجی‌گری سوت و کور کنونی (کمتر از میانگین یک نمونه در ماه (اگر نه در فصل) --- به تاریخ پیوندهاتان که در اثبات وجود فرایند میانجیگری غیررسمی آمده‌است نظری افکنید. متعلق به سال ۲۰۰۸ است.---) که حالا قرار است از غورگی مویز شود چت یا به قول شما مخ‌زنی خارج ویکی ممنوع است. اصلاً از تفاوت‌هایش با نظر سوم همین عرصهٔ بیرون‌ویکی‌است. کل این بحث‌ها مرا یاد بعضی ماجراهای جنبش مشروطه می‌اندازد. گرچه شاید مثال خوبی نباشد امثال ملکم پنجاه سال گلوی خودشان را پاره کردند و نسلی را انگیخنتد و آگاهانیدند تا همان مشروطهٔ نیم‌بند خدابیامرز پا گرفت. بهتر است گفت این حرکت‌ها مرا یاد دهها «جمهوری دموکراتیک» در قارهٔ آفریقا و دیگر کشورهای جهان سوم می‌اندازد. به هر حال اگر می‌خواهید دلتان را خوش کنید که «بعله» ما هم میانجیگری می‌داریم. بفرمایید تا دلتان می‌خواهد «رأی موافق» دهید. با کپی‌کردن نهاد یعنی بر کندن آن درخت و نشاندنش در شوره‌زار ویکی فارسی اتفاقی مفیدی روی نمی‌دهد. خودمان مسخره کرده‌ایم. به‌آفرید ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۳۲ (UTC)[پاسخ]
پیرامون چهار یک نکته بگویم: بهتر است برای شروع، آن شرط خنده‌آور را بر دارید. هر کس که سرش درد می‌کند میانجیگری کند. نامش را مطرح کند (یا نکند) و به انتظار مشتری بنشیند. لازم نیست عضو گروه خاصی باشد. کافی‌است وپ:میانجی را در فهرست پی‌گیری‌های خود بدارد. به‌آفرید ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۴۴ (UTC)[پاسخ]

با سلام به همه. من کمترین نیز جسارت میکنم و نظرم را میدهم: به نظر من احتیاج نیست حتماً شخص میانجیگر قبل از شروع دعوا مشخص شده باشد. میتوانیم در صفحه وپ:میانجی راهنمای استفاده ای! قرار دهیم که هرکس که شکایت دارد و تمایل دارد که کمیته تشکیل شود درخواست دهد. مثلاً صفحه وپ:میانجی/مناقشه بین گیر 3 پیچ و امیررضا بر سر مقاله باشگاه استقلال را بسازد و در همان صفحه نام میانجیگر را معرفی کند. در مقابل طرف دوم را نیز دعوت میکند و وی نیز در آن صفحه امضا میگذارد. به این ترتیب در صفحه شخص بدشانس! پیغامی درج میکنند و وی را دعوت میکنند و حکم او را فصل الخطاب قرار میدهند. والسلام.

در ضمن اگر برای اینکه بدانیم در چه مواردی نیاز به میانجی گر داریم و چه کسانی می توانند موثر واقع شوند، میتوانیم به مقالاتی که بیش از همه درگیری ویرایشی داشتند رجوع کنیم. مثل نقد قرآن و نقد محمد و مقالات مرتبط با بهائیت. در بیشتر این موارد کاربر زرشک و بهزاد مدرس مداخله کنندگان اصلی بوده اند و به نظرم به عنوان نفرات دیفالت کمیته سابقه کافی را دارند. چون درگیری های احتمالی نیز بر سر این مقالات است. و نه مقالاتی نظیر جبهه شمالی.Gire 3pich2005 ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۵۶ (UTC)[پاسخ]

تصور می‌کنم منظور امیر عزیز بیشتر ناظر به ویکی‌پدیا:سیاست داوری و ویکی‌پدیا:هیئت داوری باشد. به نظر من می‌توان صفحات مربوط به بهائیت را در اولویت فهرست بررسی هیئت داوری قرار داد. گویا آنچنان که مدیر:علم‌جو در صفحه بحث برخی کاربران نگاشته‌اند 1, 2، ویرایش این مقالات به دلیل واگردانی‌های مداوم و بی‌ضابطه، تنها به مدیران احاله شده.
هرچند این تصمیم به نظر عاقلانه می‌رسد، اما گویا چندان با سیاستهای ویکی سازگار نباشد. به نظرم جای خالی ویکی‌پدیا:هیئت داوری در نوشتارهای بهائیت محسوس است. -- قدمگاهی ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۰۰ (UTC)[پاسخ]
همان پیچیده نشود بهتر است. بهتر است به صورت عادی میانجی را ادامه دهیم ولی پیگیر آن باشیم و به رای‌ها احترام بگذاریم. اینگونه همه چیز برای داوری به زودی محیا می‌شود.--کامیار ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۱۷ (UTC)[پاسخ]

این کارها فقط چالش بیهوده است. همین الان هم کاربران همینطور توافقی کاربران دیگر را در مناقشاتشان میانجی میکنند. روند رای‌گیری‌ فقط کار را پیچیده و چه بسا ناکارامد میکند.-- بهزاد بحث ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۳۳ (UTC)[پاسخ]

بحث بالا را خواندم. باز هم جای خوشحالی است برخی که حتی در رای گیری های انتخاب مدیریت هم شرکت نمی کنند، به مجرد اینکه یکنفر پیشنهادی(میانجیگری) می دهد که ممکن است در آینده دور خطرساز(داوری) باشد، همگان را از نظر مخالفشان آگاه می کنند. پیشنهاد من خطاب به امیر، کامیار و آرش گرامی آن است که بحث را در یک پروژه مجزا دنبال کنند. هر چند روز نیز خلاصه ای از نظرات را در قخ به آگاهی همگان برسانند. من هم در این راستا همکاری خواهم کرد. ارادتمند --دانقولا ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۰۴ (UTC)[پاسخ]
با به‌آفرید موافقم. هر جا که نیاز به میانجیگری باشد از همین روش‌های معمول کنونی این هدف پیگیری شود. اما به نظر من در شرایط کنونی ویکی‌پدیای فارسی و با توجه به حجم کاربران فعال، به جای آنکه به کاغذبازی و حاشیه‌ها بیفزاییم و با ایجاد کمیته میانجیگری و افزایش کاغذبازی، ناخواسته کاربران را از تکمیل مقالات باز بداریم، یک‌راست به سراغ کمیته داوری برویم. چون به دید من داشتن کمیتهٔ میانجیگری و داوری با هم در ویکی فارسی می‌تواند تنها به افزایش حاشیه به‌جای متن منجر شود، اما داشتن کمیتهٔ داوری با توجه به مشکلات و شرایطی که پیش میاید اجتناب‌ناپذیر است و در کل پیشنهاد من این است که کمیتهٔ داوری را بنا نهیم و پس از آنکه کاربران در موارد اختلاف به میانجی‌ها مراجعه کردند اما همچنان جواب نگرفتند به کمیتهٔ داوری رجوع کنند. --Wayiran (ب) ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۳۹ (UTC)[پاسخ]

خطاب به به‌آفرید:اولا ویکی‌فارسی آن ویکی با بیست هزار مقاله نیست و ویکی‌پدیای فارسی پتانسیل داشتن چنین کمیته‌ای را دارد این فهرست درگیری‌ها در فضای مقالات است بقیه‌اش بماند-حرفی نیست منتصب شوند ولی آخر که منتصب کند؟-من هم گفتم میانجی‌گری غیررسمی فعال بود بعد به شکل نظر سوم درآمد-O.O شما به استناد کدام قانون می‌گویید چت غیرقانونی است؟کانال‌های IRC که توسط خود بنیاد توصیه شده‌اند-ما اصولا برای خواستگاری نیامده‌ایم که بخواهیم بعله بگیریم.
خطاب به دانقولا:فقط ما سه نفر داوطلب نیستیم جناب ظهیری و دوستدار نیز داوطلب اند
خطاب به وی‌ایران:داوری بدون میانجی‌گری روندی ناقص است مانند اینکه بخواهیم شیر تخمیر نشده را به عنوان ماست بسته بندی کنیم!(به طور مثال نتیجه داوری بدون میانجی‌گری را ببینید)از طرفی هم بگذارید یک مثال بزننم شما حادثه غم‌انگیز ترک ویکی توسط ایرونی را ببینید اگر داوری وجود می‌داشت می‌آمد نظری می‌داد و خب ایرونی مخالفت می‌کرد و بسته می‌شد و....(دوباره همان حادثه تکرار می‌شد)ولی اگر میانجی وجود داشت می‌آمد یک نظر متوسط می‌داد و طرفین را راضی می‌کرد که از درگیری دست بکشند و شاید اگر می‌بود الان هم ایرونی مشغول مقاله نوشتن بود.
خطاب به کل دوستان:برای من کاهش درگیری‌های ویکی چیزی است که وسیله را هم توجیه می‌کند و برایم فرقی ندارد election باشد یا selection حالا اگر دوستان اصرار دارند من پیشنهاد می‌کنم پنج داوطلب(۱-من،جنابان ۲-کامیار۳-آرش۴-ظهیری۵-دوستدار) به طور موقت و بدون رای‌گیری به مدت شش ماه عضو هیئت باشند اگر بعد از شش ماه دیدند که نبودنش بهتر از بودنش است کلا منحل کنند و اعضایی که اصلا کار نکرده‌اند را بیرون بیاندازند و الخ:)امیرΣυζήτηση ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۵۳ (UTC)[پاسخ]

کمیتهٔ میانجیگری (و نه خود فرایند میانجیگری) برای ویکی‌ای که فرایند میانجیگری‌اش یا نظر سومش در حد همین نمونه‌هایی‌است که شما به زحمت در طول دو سال جمع کرده‌اید مضحک است. همهٔ حرف این است که اول میانجیگری غیررسمی یا هرچیز دیگری که اسمش را می‌خواهید بگذارید پا باید بگیرد (پای گرفتن به معنی پنج نمونه در دو سال نیست) تا بعداً به جای اینکه شما اسم‌های کمیته میانجیگری را از جیبتان در بیاورید همچو روز مشخص باشد که چه کسانی این کاره‌اند. به این می‌گویند روند رشد از پایین به بالا. به بیان دیگر از میان دهها میانجی غیررسمی که همواره در میانجیگری فعال‌اند بهترین‌ها باید عضو هیئت میانجیگری شوند. شما می‌خواهید کار را بر عکس انجام دهید: «من پنج‌تا اسم می‌گویم. شما هم بیایید رأی دهید. اگر بد بود منحلش می‌کنیم. یا اخراجشان می‌کنیم.» کاری‌است عبث.
من کیْ گفتم چت ممنوع یا غیر قانونی‌است؟
قضیهٔ «گرفتن بعله» نیست. بلکه «گفتن بعله» است. «بعنله» گفتنی که برخاسته از این طرز تفکر است که به صرف عَلَم کردن کمیتهٔ میانجیگری که ریشه در جایی نمی‌دارد مشکلات حل می‌شود. به‌آفرید ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۲۰ (UTC)[پاسخ]
در مورد پیدا کردن موارد این‌ها را فقط با تکیه به حافظه خودم انجام دادم و تا دلتان بخواهد می‌توانم باز مورد بیاورم(یک(بخش مربوط به نامش)دو(بخش زردرنگ)،سه،چهار،پنج(تلاش برای نظر سوم)،شش(«به عنوان نظر سوم یا چهارم....»)،هفت،هشت،نه،ده تازه هنوز این را نرسیده‌ام بررسی کنم)
راه شما این است که می‌گویید شرط عضو بودن در کمیته را برداشت تا داوطلبان در بحث‌هایی که می‌شود میانجی‌گری کنند[۱]تا بعد از آن یک کمیته تشکیل شود.
راه من این است که می‌گوییم شرط برداشته نشود بلکه کسانی که نامزد عضویت در کمیته هستند بیایند کمیته را به شکل آزمایشی تشکیل دهند(اندر فواید کمیته کم نگفته‌ام،کمیته آزمایشی هم چه برای میانیجیگری و چه حکمیت همیشه مورد استفاده بوده‌است به عنوان trial دقت کنید)بعد از آن یک کمیته تشکیل شود.
اکنون اگر دو مجموعه داوطلبان میانجی‌گری و داوطلبان عضویت در کمیته میانجی‌گری برابر باشند عملا حرف من و شما تفاوتی با یکدیگر نمی‌دارند و فقط روش من کمی سازماندهی‌اش می‌کند:)امیرΣυζήτηση ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۰:۱۹ (UTC)[پاسخ]
موارد اشتباهی را فهرست می‌کنید. مواردی را فهرست بایید کردن که درگیری در جایی عمومی مطرح شده باشد. و عده‌ای داوطلب کمک شده باشند. یعنی مثلاً وپ:میانجی مغفور. که از بایگانی‌اش فعالیتش مشخص است. نه اینکه هرکسی در هر صفحه‌ای از فردی سؤال تخصصی کند اسمش بشود میانجیگری غیررسمی. من هر هفته به چندین سؤال محتوایی (که بر سر محتوایش میان عده‌ای مخالفت خاسته‌است) پاسخ می‌دهم. ولی میانجیگری نمی‌کنم. دیگر حرف‌های گذشته‌ام را تکرار نمی‌کنم. فقط همین قدر می‌گویم که اول وپ:تام‌واره‌ای تشکیل دهید که ملت درگیری‌های محتوایی را آنجا مطرح کنند. و عده‌ای که حوصله و قابلیتش را می‌دارند فی سبیل‌الله میانجیگری کنند و دیگران (شامل مدیران) حمایت کنند. در راستای حرفی که کامیکس هم گفت. تا بعد کمیته به طور طبیعی از بستر تشکیل‌شده بروید. به‌آفرید ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۰:۴۹ (UTC)[پاسخ]
مشکل روش شما این است که در این وانفسا به طور مصنوعی (و نه برخاسته از نیاز) شروط اضافه و دست‌وپاگیر ایجاد می‌کند و جلوی رشد طبیعی سازوکار حل اختلافات را می‌گیرد. به‌آفرید ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۰:۵۹ (UTC)[پاسخ]
با اینکه هنوز متوجه نشده‌ام شروط اضافه و دست و پاگیر(که در ویکی انگلیسی هم حتما دست و پاگیرند) یعنی چه .ولی با توجه به اینکه تاکنون ندیده‌ام فرد بزرگسالی در مقابل نوجوانی کوتاه بیاید و تاکنون هم ندیده‌ام شما در بحثی کوتاه بیاید(به نظرتان حق مطلق هستید) در نتیجه ادامه این بحث را جز مصرف برق و گرمایش زمین نمی‌دانم به همین دلیل من کوتاه می‌آیم و از مدیران می‌خواهم که وپ:میانجی را در ویکی‌پدیا:تابلوی اعلانات مدیرا/بالا و الگو:قخ و الگو:Editnotices/Page/ویکی‌پدیا:قهوه‌خانه اضافه کنند و از کاربران می‌خواهم در بحث‌هایشان به وپ:میانجی مراجعه کنند.لحنم را به پای هر چه می‌خواهید بگذارید:)امیرΣυζήτηση ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۱:۴۵ (UTC)[پاسخ]
هنوز متن بحث ها را تا آخر نخوانده ام. اما آیا بهتر نیست بجای رای دادن و انتخاب بچه های خوب برای میانجیگری، فهرستی در جایی درست کنیم. در آنجا تمام کاربرانی که حاضر/داوطب میانجیگری هستند نام خود را قرار دهند. هر وقت هم بین دو کاربر دعوایی شد و آن دو کاربر قصد داشتند میانجی بین خود انتخاب کنند. طرفین با توافق همدیگر یکی از کاربرانی که در فهرست داوطلبان میانحیگری بوده و مقبول هر دو طرف است تماس می گیرند و خواستار میانجیگری بین آن دو می شوند. یک چیزی مانند گروه میانجیگری (Mediation cabel) در ویکی های دیگر. شاید بعد از کمی فعال شدن این گروه بتوان فرم های پیشرفته تر حل اختلاف را هم راه انداخت.♦ بهزاد مدرس ♦ ب ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۱:۵۵ (UTC)[پاسخ]
من هم تقریباً همین را می‌گویم. لطفاً شما هم توضیحی برای دوستمان امیر بدهید. تا قضیه را به سن یا چیز دیگری ربط ندهد. به‌آفرید ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۶:۰۱ (UTC)[پاسخ]
من و شما هم تقریبا یک چیز می‌گوییم فقط بحث سر این است که نامش چه باشد کمیته یا گروه داوطلبان.من به سن ربطش نمی‌دهم خودتان می‌دهید:)امیرΣυζήτηση ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۱۵ (UTC)[پاسخ]
جل‌الخالق. محض اطلاع آن تقریباً من در قیاس با کلام شما دقیقاً است. به‌آفرید ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۳۷ (UTC)[پاسخ]

تصور من این است که گروه مدیران با تصمیمی که راجع به مقالات بهائیت گرفتند، عملاً و تلویحاً مسئولیت ویکی‌پدیا:هیئت داوری را نیز پذیرفته‌اند. نظرم این است که اخذ تصمیمات اینگونه‌ای و تحدید دسترسی کاربران عادی به ویرایش یک نوشتار سوای ماهیت بدعتگرانه آن، چندان راهگشا نیست. ریشه مشکلات از آنجا ناشی می‌شود که در خلاء ویکی‌پدیا:هیئت داوری، اغلب مدیران نیز از ورود به جنگ‌های ویرایشی و مقالات چالش‌برانگیز پرهیز می‌کنند. پیش‌بینی من این است که حتی اگر از مغایرت سیاستی تصمیم مدیران در مقالات بهائیت چشم بپوشیم، احتمالاً بازهم پیشنهاداتی که در صفحه بحث نوشتار، و به نیت درج در مقاله خواهد آمد، با عدم اقبال مدیران و عدم ترتیب اثر ایشان خاک خواهد خورد.

پیشنهاد من این است که همان‌گونه که در ویکی‌پدیا:سیاست داوری آمده، کاربران باسابقه اما خاطی برای مدتی یا همیشه از ویرایش در مقاله خاص (و نه همه ویکی) منع شوند.

راجع به ویکی‌پدیا:هیئت داوری هم پیشنهاد مشخص من این است که گروه مدیران، 5 نفر از بین خود یا دیگر کاربران برای عضویت در این هیئت و برای مدت زمان مشخص برگزینند. (هرچند من نیز با امیر موافقم که شکل انتخاب این گروه چندان مهم نیست.) شکایات مربوط به واگردانی و جنگ‌های ویرایشی هم (بجز آنها که یک طرف آن IP خرابکار است)، در وپ:تام بررسی نشود و به صفحه مربوط به داوری یا میانجی‌گری احاله شود. بدیهی است نظر هیئت داوری به عنوان فصل‌الخطاب نافذ خواهد بود. (توضیح: خودم از بکار بردن واژه فصل‌الخطاب چندشم شد. اگر کسی جایگزین بهتری سراغ دارد، در تغییر این واژه و حذف این توضیح آزاد است.) -- قدمگاهی ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۵:۲۰ (UTC)[پاسخ]

جناب قدمگاهی صحبت من خطاب به وی‌ایران را ببینید:)امیرΣυζήτηση ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۱۵ (UTC)[پاسخ]
دوست و کاربر گرامی امیر! لطفاً در بحث‌ها رنجیده نشوید کلاً روش بحث همین است. خیلی خوشحالم که رفته رفته بر تعداد افرادی که دلسوز ویکی می‌شوند اضافه می‌شود و پیامد آن باید ناچاراً ایجاد سازوکار میانجیگری و در نهایت داوری باشد. روش‌های رای‌دادن و انتخابات بارها رفته شده‌است و جوابی به دست نیامده‌است. کسانی که ادعای میانجیگری دارند در ابتدا باید خود را ثابت کنند و سپس رفته رفته حرف‌شان تبدیل به حکم شود. دوره‌های آزمایشی هم دردی دوا نمی‌کند زیرا چیزی که قطعیت نداشته باشد در نتیجه مشروعیت و مقبولیت هم ندارد. به نظر من همان روش پیشنهادی را راه بیاندازیم که اکثراً در همین صفحه به نوعی با آن موافق بوده‌اند. تنها چیزی که من می‌خواهم اضافه کنم این است که یک فهرستی از مواردی که نیاز به دخالت میانجی دارند تهیه شود و داوطلبان که در خود توانایی این کار را می‌بینند نیز در جایی لیست شوند و طرفین دعوا با توافق، کسی و یا حتی کسانی را برای حل اختلافشان برگزینند. و در ادامه مدیران نظارت بر اجرای تصمیمات داشته باشند و نه دخالت! این روش کم کم تبدیل به عادت خواهدشد. نکته مهم دیگر این است که همه عادت کنیم به جای شکایت و شکایت‌کشی در ابتدا به دنبال راهکار حل اختلاف باشیم و مدبران هم به جای عکس‌العمل‌های ضربتی موارد را به میانجی ارجاع دهند. در هر صورت این موضوع عزمی همگانی می‌طلبد.--کامیار ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۶:۲۶ (UTC)[پاسخ]
چشم!من چون دوستان می‌گویند مخالفتی ندارم ولی دیدم نسبت به مزیت‌هایش بود این که مثلا دیگر بحث و رای‌گیری برای انتخاب میانجی رای‌گیری پیش نیاید(شما مقایسه کن کاغذبازی رای‌گیری برای انتخاب میانجی برای هر پرونده را با انتخاب یک کمیته(مرگ یه بار شیون هم یه بار)) .من می‌گویم پیشنهاد شما را بدین گونه عملی کنیم.تمام درگیری کنونی را بیاوریم و برایش زیرصفحه مجزا از طریق همان دکمه ساخت صفحه در وپ:میانجی بسازیم و مانند وپ:نبح در وپ:میانجی تراگنجاش کنیم سپس دواطلبان بیایند هر کدامشان را assign کنند(در باگ‌زیلاوجیرا اینگونه عمل می‌شود)طبعا هر که زودتر رسید پرونده برای اوست(زیرا مشکل زودتر حل شود و صدالبته هم خیلی چیز خاصی نیست که سرش بخواهد دعوا شود!)حالا نظرتان چیست؟:)امیرΣυζήτηση ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۱۸ (UTC)[پاسخ]
غنیمت که تقسیم نمی‌کنند. در این مرحله توافق طرفین درگیر شرط است. (چه بر سر میانجی و چه بر سر پیش گرفتن روند میانجیگری). به‌آفرید ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۳۷ (UTC)[پاسخ]

بسیار خوب. طبق بححث‌هایی که میان دوستان شد، برای شروع با قرار دادن لینک وپ:میانجی در بالای تام و قخ و الگوهایی که در بحث مقالات استفاده می‌شود، تحرک اولیه برای شکل گیری روند میانجیگری را آغاز کنیم. بنده در همین جا از همه دوستان در مقالات جنجالی خواهشمندم با فراخوان و درخواست میانجیگر در وپ:میانجی، به روند شکلگیری میانجیگری در ویکیفا کمک کنید.--آرش:) ۴ خرداد ۱۳۸۹ ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۹:۰۲ (UTC)[پاسخ]

خطاب به به‌آفرید. اگر قرار بود طرفین درگیر بر سر چیزی توافق کنند که خوب بر سر موضوع درگیری توافق می‌کردند.
خطاب به امیر: شما قبل از اینکه تعیین کنید که میانجیگر باید چه خصوصیاتی داشته باشد نام‌ها را پیشنهاد دادید. البته من با همه نام‌هایی که گفتید موافقم. ولی متاسفانه تنها نظر من شرط نیست. شرط میانجیگر به نظر من باید اقبال عمومی باشد. یعنی جمع نسبتا کثیری از کاربران او را دارای خصوصیات مناسب یک میانجیگر بدانند. به این ترتیب فکر می کنم رای گیری برای انتخاب میانجیگران ضروری به نظر برسد. آنچه الان مد نظر وپ:میانجی است، کاری است که می توان در صفحه بحث کاربران هم انجام داد و اینقدر هم دنگ و فنگ نمی خواهد. میانجی باید نظرش لازم الاجرا باشد. در عین حال طرفین درگیر نیز در تعیینش نقشی نداشته باشند. درست مثل طرفین دعاوی حقوقی که در انتخاب قاضی یا هیات منصفه‌شان نقشی ندارند. ارادتمند --دانقولا ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۴۴ (UTC)[پاسخ]

خطاب به دانقولا. آنچه شما می‌گویید مرحلهٔ بعد است یعنی داوری‌است. در این مرحله فرض این است که افراد می‌خواهند که توافق کنند ولی نمی‌توانند و نیاز به کمک می‌دارند. اصلاً از همان نخست افراد باید بخواهند که میانجیگری در کار باشد. به‌آفرید ‏۲۶ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۲:۴۵ (UTC)[پاسخ]
  1. البته این خودش مستلزم آن است که درباره وپ:میانجی تبلیغات خوبی صورت بگیرد و در بالای قخ و تام و EDITNOTICE‌ها و غیره پیوندش بیاید

تیروئید[ویرایش]

با سلام و عصر به خیر

در آیین نگارش دوره دبیرستان ما می‌خواندیم که در زبان فارسی حروفی مانند ئ ۀ ؤ نداریم لذا کلماتی مانند رئیس جمهور ، هیئت دولت ، تیروئید و مسؤول نادرستند و شکل درست آنها به عنهوان نمونه تیرویید است. اخرین دیدم که یکی از کاربران باسابقه مقاله کم‌کاری تیرویید را به کم‌کاری تیروئید انتقال داده‌است که به نظر من شیوه نادرستی از نگارش است ، لذا خواستم قبل از انجام ویرایشی در این خصوص نظر سایر کاربران را جویا شوم. با آرزوی موفقیت. Paiamshadi ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۴:۲۹ (UTC)[پاسخ]

آن‌طور که من خاطرم است برعکس در این کتاب‌ها روش درست نوشتن همزه هم آموزش داده می‌شد و از جمله همین مسؤول که نوشته‌اید ذکر شده بود که اشتباه است و مسئول صحیح است چون حرف قبل از همزه ساکن است. به‌هرحال کتاب‌های درسی هرازچندی عوض می‌شوند و احتمالا زمان شما این‌طور بوده. اما این که همزه در فارسی وجود ندارد نظر برخی زبان‌شناسان است که البته در اقلیت اند. برای مطالعه در این مورد مقاله خوبی هم در ویکی داریم: ء.--همان ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۴:۴۳ (UTC)[پاسخ]
تیروئید (Tiroid) درست است. تیرویید (Tiroyid) تلفظ غلطی است. نوشتن با همزه را فرهنگستان زبان هم تأئید کرده‌است. این عده که راه افتاده‌اند و با همزه و تنوین و غیره دشمنی می‌کنند فکر کرده‌اند از این راه قرار است مثلاً غلظت عربیت خط عربی در زبان فارسی کم بشود غافل از این‌که در رسم‌الخط استاندارد هزارساله یک زبان دست برده‌اند و موجب آشفتگی‌های فراوان شده و هم‌چنین غافل از این‌که نه تنها همان «ی» و «ن» ایشان هم حروفی عربی هستند بل‌که کل حروف دیگری هم که با آن داریم می‌نویسیم (به جز چهارتا) عربی است. یا باید خط کلاً عوض شود (که به نظر شخصی من کاری درست و منطقی خواهد بود) یا اگر فعلاً همین خط را قرار است استفاده کنیم نباید هر روز بزنیم چشم و چال آن را کور کنیم و همه چیز را درهم بریزیم. شترسواری دولا دولا البته از عادات ماست. به قول شاعر:
شاعران بندهٔ بربط هستند / عاشق چهرهٔ نوخط هستند
پس بکوشید که نوخط باشید / بندهٔ بربط و خربط باشید
هرچه «می» هست جدا باید کرد / درهمی نیست، سوا باید کرد
مثلاً را «مثلن» بنویسید / جای آفتابه، لگن بنویسید!
بنویسید که «این زنده‌گی است؟!» / «واقعاً مایهٔ شرمنده‌گی است!»
عوض «همزه» در این بُلعجبی / بنویسید «ی»، ی یک وجبی!
ای برادر تو اگر باحالی / دست‌وپا کن خط دیجیتالی!

.--ماني ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۱۶ (UTC)[پاسخ]

مانی جان من از یکی از همکاران دلیل نوشتن مثلا «زنده‌گی» را به این حالت پرسیدم، فرمودند از احمد شاملو پیروی می‌کنند. اشتباه است؟ --آیدا ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۲۹ (UTC)[پاسخ]
درود. بله همین کسانی مانند احمد شاملو که خود را مرجع رسمی زبان فرض کرده و پا از حوزه خود بیرون گذاشته و به خود جرئت می‌دهند به رسم‌الخط هزارساله یک زبان دستبرد بزنند مایه آشفتگی همه چیز می‌شوند. در کشور ما هر کس در حوزه‌ای نامی یافت در مورد تمام عرصه‌هایی که جایش نیست هم اظهار فضل می‌کند و گروهی به دنبالش راه می‌افتند. برای همین هم کار ما چنین آشفته و امورمان همه بی‌منطق است. کلاً فرهنگ «ارادتمندی» به اشخاص نمی‌گذارد خود مردم فکر کنند ببیند چیزی که فلان شخص می‌گوید اصلاً درست یا مفید است یا نه. بیشتر از روی تعصب و «ارادت» عمل می‌کنیم تا فکر.--ماني ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۴۹ (UTC)[پاسخ]
ممنون. --آیدا ‏۲۶ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۳۶ (UTC)[پاسخ]

با سلام و تشکر از همه کاربران گرامی ، در مورد مسئول بلی من اشتباه کردم و در آن كتابها نوع نگارش مسؤول درست و مسئول نادرست دانسته شده بود. به هر حال اگر کاربر گرامی ماني و سایر گرامیان این نوع نگارش را در خصوص تیروئید درست می‌دانند من نیز نظر جمع را رعایت می‌نمایم. موفق باشیدPaiamshadi ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۳۷ (UTC)[پاسخ]

با درود، من هم با نوشتار تروئید موافقم ، چون در هر صورت ترویید تلفظ غلطی به ما میده. مگه اینکه اصلا تلفظ ترویید درست تر باشه (که نیست). اما در مورد صحبت های مانی با برخی هم نظرم و با برخی مخالفم. در هر صورت تلاش برای تغییر رسم الخط جاهایی میتونه موفق باشه و جاهایی هم نتیجه بخش نباشه.محمد علی سهرابی ‏۲۶ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۴:۱۸ (UTC)[پاسخ]

درود. تغییر رسم‌الخط اگر لازم و منطقی و بدردبخور باشد باید از طریق مرکز و مرجع رسمی صورت بگیرد وگرنه اگر هر کس به دلخواه در همه چیزها و استانداردها دست ببرد دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. برای همین هم در کشورهای پیشرفته هر کس عقیده جدیدی دارد لابی می‌کند تا قانون یا اصل یا رسم‌الخط و ... را از ریشه بتواند اصلاح کند، نه این‌که خودش آغاز به تغییرات خودسرانه و دست بردن در همه چیز بکند. مثلاً من خودم به دلایلی که الان به نظرم منطقی می‌آید طرفدار تغییر خط زبان فارسی از عربی به لاتین هستم ولی در عین حال در ویکی‌پدیا دشمن درجه یک تیمی هستم که قصد وارد کردن املاهای لاتین عنوان مقالات به این‌جا را دارند. علتش هم همانست که در بالا گفتم.--ماني ‏۲۷ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۶:۴۴ (UTC)[پاسخ]

یک ایده برای بات-بازان[ویرایش]

درود

برای دوستانی که علاقمند به نوشتن بات هستند پیشنهادی دارم:

پیشنهاد من ساختن مقالات شهرستان‌های آمریکا در حد و حدود این مقاله بکمک نسخه مشابه و ترجمه شده ‌ای (یا ساده‌شده ای) از این بات.

کافیست مقالات دارای ساختار سادهٔ زیر باشند:


[[File:Map of xxx highlighting zzz County.svg|left|250px|]]

شهرستان ططط نام یک شهرستان در ایالت [[ففف]] در [[آمریکا]] است. 

{{جغرافیا-خرد}}

{{آمریکا-خرد}}

{{Commonscat|zzz County, California}}

{{ففف}}

[[رده:شهرستان‌های ففف]]

[[en:zzz County, xxx]]

و کافیست جایگزین‌های زیر را انجام دهید: xxx نام ایالت به انگلیسی، ففف نام ایالت به فارسی، zzz نام شهرستان به انگلیسی، و ططط نام شهرستان به فارسیست. اسامی مقالات هم میشود شهرستان ططط، ففف

یک چیزی حدود ۳۰۰۰ تا شهرستان امریکا داریم، و ۳۰۰۰ تا مقاله به ۱۰۰۰۰۰گی نزدیکتر می‌شوید.--زرشک ‏۲۷ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۳:۱۷ (UTC)[پاسخ]

ایده خوبی است ولی فکر کنم خودشان ترجمه از روی این الگو قبول کرده و مقاله‌هایشان را در همان ویکی می‌سازند(عجب خیری!)بهتر نیست به خودشان بگوییم تا شاید قبول کنند و برایمان بسازندش؟:)امیرΣυζήτηση ‏۲۷ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۳:۴۰ (UTC)[پاسخ]
اصلا حواسم نبود چه جوری آوانگاری کنیم؟فقط دیتابیسی که ایشان استفاده می‌کنند چیست؟؟ این خیلی مهم است اگر دیتابیس یافت شود می‌توان جمعیت و دیگر اطلاعات را به طور خودکار واردش کرد:)امیرΣυζήτηση ‏۲۷ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۳:۴۳ (UTC)[پاسخ]


اگر منظورتان، آوانویسیِ فارسیست، من خودم روزی نامِ فارسی‌شدهٔ شهرستان‌های یکی‌دوتا ایالت را میتوانم برای نویسنده بات در فرمت مورد نیازش بفرستم. چاره‌ای دیگر نیست. (اما بهتر از نوشتن اینهمه مقاله به فارسی از سرتاپا است!)
برای دیتابیس، نمیدانم، اما حدسم این است که از وبگاه US Census استفاده کرده. مثلا یک چیزی توی مایه‌های این.--زرشک ‏۲۸ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۰:۰۳ (UTC)[پاسخ]
دوتا پیشنهاد:۱-این بخش را به وپ:تار را ببریم۲-به صاحب ربات اطلاع دهیم و قضیه آوانگاری را توضیح بدهیم اگر قبول کرد که خیلی عالی چون مقاله‌های پرمحتوای می‌سازد و اگر نه من سعی خواهم کرد مقاله‌ای بنویسم(فقط بهتر است تمام اونگاری‌های یک جا به نویسنده تحویل شود):)امیرΣυζήτηση ‏۲۸ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۰:۱۳ (UTC)[پاسخ]
بله. مثل اینکه همه‌اش برمیگرده به اینکه یکی باید بشینه اون آوانویسی‌ها را انجام بده.--زرشک ‏۲۸ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۳:۵۰ (UTC)[پاسخ]
یادش به خیر، زمانی برای تعدادی این کار را انجام دادم. همانگونه که گفته‌شد کاری بسیار زمانگیر و طاقت‌فرسا می‌باشد و این می‌تواند ایده خوبی باشد. درود--کامیار ‏۲۸ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۴:۱۵ (UTC)[پاسخ]