(Translated by https://www.hiragana.jp/)
کاربر:Mardetanha/ذبیح‌الله منصوری - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد پرش به محتوا

کاربر:Mardetanha/ذبیح‌الله منصوری

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
منصوری مترجم و نویسنده‌ای که آثار کتاب‌شده‌اش یک کتابخانه بزرگ را می‌سازد.[۱]

ذبیح‌الله منصوری (۱۲۷۴۱۳۶۵) نویسنده، روزنامه‌نگار و مترجم ایرانی بود. او بیش از ۷۰ سال در در زمینه‌های مختلف ادبی فعال بود. از وی کتاب‌ها و جزوات و مجلات بسیاری باقی‌مانده‌است. عده‌ای تعداد کتب وی را حدود ۱۴۰۰ عدد برآورد می‌کنند. او در سن ۸۹ سالگی[۲] در حالی که از بیماری مختلفی رنج می‌برد در بیمارستان شریعتی تهران درگذشت.

کودکی و نوجوانی

[ویرایش]

او با نام اصلی «ذبیح‌الله حکیم الهی دشتی» در سال ۱۲۷۴[۳] یا ۱۲۷۶ هجری شمسی در سنندج[۴] یا تهران[۵] بدنیا آمد.[۶] نام پدر او اسماعیل بود.[۷] او در مصاحبه‌ای در ارتباط با پدر خود گفت :پدر بنده کوچک‌ترین علاقه‌ای به مطلاعه کتاب نداشت و وقتی هم ذوق و هیجان مرا دید هیچ تشویقی به عمل نیاورد.[۸] اجداد مادری و همه از علما بوده‌اند. او تحصیلات ابتدایی را در شهر سنندح در دبستان آلیانس شروع کرد. مدرسه آلیانس توسط کشیشان فرانسوی اداره می‌شد؛ و با توجه به اینکه در زمان تحصیل وی بعضی از دروس به زبان فرانسه ارائه می‌شده وی در ابتدا توانست زبان فرانسه را یاد بگیرد. در سال ۱۲۹۹ پدر وی به استخدام دولت در می‌آید و در پی این استخدام آنها به چندین شهر سفر کردند. آنها بعد از سنندج به شهر کرمانشاه رفتند. او دارای یک برادر و یک خواهر بود. او در کرمانشاه از پزشکی فرانسوی مقدار بیشتری فرانسوی یاد می‌گیرد. آنها پس از کرمانشاه به تهران می‌آیند. در تهران اسماعیل حکیم‌الهی دشتی می‌میرد و بار مسئولیت بر عهده ذبیح‌الله می‌افتد. در پی این رخداد وی مجبور می‌شود که تحصیلات خود را ناتمام بگذارد.

جوانی و شروع کار

[ویرایش]

او کار خود را با روزنامه کوشش که در سال ۱۲۹۹ شروع به انتشار می‌کند شروع می‌کند[۹] او در این روزنامه با حقوق ماهیانه ۳۰ تومان به عنوان مترجم داستان و مقاله مشغول به کار می‌شود. اولین داستانی ترجمه و منتشر می‌کند قبر متروک اثر مارسل شوروی است. وی در سال ۱۳۰۶ همکاری خود را با روزنامه اطلاعات آغاز می‌کند. در آن برهه روزنامه کوشش روزنامه صبح و روزنامه اطلاعات روزنامه عصر بودند. اولین رمانی که برای روزنامه اطلاعات منتشر می‌کند قتل در اداره روزنامه نام دارد. او همکاری‌اش را با روزنامه اطلاعات برای سالهای متمادی ادامه می‌دهد. او دیرهنگام ازدواج می‌کند و از این ازدواج یک پسر بنام سیامک و یک دختر به نام هما بدنیا می‌آیند. او در این دوران در زمان روسیه تزاری یک سفر به این کشور می‌کند و سفری نیز به افغانستان و هندوستان و اروپای غربی انجام می‌دهد. او در این دروان به علت مشکلات اقتصادی و مالی تعدای رساله پزشکی و تز دکتری نیز ترجمه می‌کند. او وقتی در مقابل پرسشی که از وی خواسته‌شد نام چندین نفر از کسانی که وی برای آنها مقالاتی را ترجمه کرده، قرار گرفت گفت:[۱۰]

من نمی‌خواهم اسمشان را بگویم. زیرا من در شرایطی آن کتاب‌ها را ترجمه کردم و فروختم که مادرم سخت مریض بود و به پول احتیاج داشتم. با میل و رغبت خودم به آنها اجازه دادم که کار مرا به اسم خودشان منتشر کنند. فرزندم فقر چیزی بدی‌است. بسیاری از بدآموزی‌ها و بدفهمی‌های مردم از فقر و تنگدستی است. فقر، فقر اخلاق عالی انسان را لگدکوب می‌کند.

نویسندگی حرفه‌ای در مطبوعات

[ویرایش]

صنف روزنامه‌نگاری از آغاز مشروطیت در ایران به وجود آمد قبل از آن تاریخ روزنامه‌نگاران صنفی در ایران وجود نداشت و معمولاً وظیفه روزنامه‌نگاران به عهده خود دولت بود. منصوری جزو اولین سری روزنامه‌نگاران حرفه‌ای محسوب می‌شود. او یک نویسنده حرفه‌ای به شمار می‌آمد و غیر از نوسیندگی ممر ارتزاق دیگر نداشت. عده‌ای وی را به همکاری به سازمان‌های اطلاعاتی متهم می‌کردند. او در مصاحبه با مجله خواندینها خود را از این اتهام مبری دانست و گفت آغاز عمر تا امروز کارمند دولت نبوده‌ام.[۱۱] او در در تاریخ فعالیت ادبی خود با روزنامه و محجلات متعددی همکاری کرد. طولانی‌ترین همکاری وی با مجله خواندنیها به سردبیری علی‌اصغر امیرانی داشت.

او در طول دوران خبرنگاری با بسیاری از نشریات زمان خود نظیر، کوشش، ایران‌ما، داد، ترقی، تهران مصور، روشنفکر، سیاه و سپید همکاری کرده‌است.

او در در مجموع سه بار سردبیری مجلاتی را برعهده داشت:

  1. مجله «روز و شب» در دهه ۳۰ به امتیاز مجله امید ایران
  2. مجله «جیبی»
  3. مجله «سرگرمی‌های روز و شب»

او دارای نام‌های مستعار نیز بود او با نام‌های پیشتاز و ناصر نیز قلم در مطبوعات ایران قلم زده‌بود.

منصوری نویسنده یا مترجم

[ویرایش]

او کتاب‌های بسیاری نگاشته‌است. او در سبک نویسندگی خود دارای روش خاصی بود. اما طرفدار سبک بسط و گسترش کتب بود. او به کتاب‌های اصلی وفادار نبود. در بسیاری از موارد اطلاعات خویش را نیز به کتاب‌های می‌افزود. او معتقد بود. ترجمه بر دو گونه‌است نوعی که در آن مترجم به لغت به لغت ترجمه می‌کند و به متن اصلی وفادار است و نوعی دیگر که خود آن را اقتباس می‌نامید مترجم این اختیار را داشت که ایده اولیه نویسنده را گسترش دهد. سیروس آموزگار در باب سبک ترجمه منصوری می‌گوید: ذبیح‌الله منصوری مترجمی بود با نثری شیرین که هواخواهان بسیار داشت. دست اندرکاران ترجمه اما می دانستند که او اغلب الهامی از داستان می گیرد و با هر حجم و شکلی که دلش بخواهد آن را پرورش می دهد. [۱۲].

او به خاطر سبک خاص‌اش بارها مورد انتقادهای شدید و بعضاً استهزاء قرار گرفت. رضا براهنی در کتاب کیمیا و خاک او را بشدت مورد انتقاد داد و نوشت."آقای ذبیح‌الله منصوری طرفدار مدرسه بسط است یعنکی که رمان ششصد صفحه‌ای در دست ایشان حداقل هزار صفحه می‌شود.[۱۳] او در ترجمهٔ آثار به جای وفادار ماندن به متن کتاب به زبان اصلی، تغییرات و اضافات بسیاری را در متن اصلی اعمال می‌کرد. بعضی منتقدان کتاب‌های ادبی و تاریخی این صفت وی را نکوهیده و خلاف نظریهٔ «وفاداری به متن در ترجمه» می‌شمارند در حالی که استقبال خوانندگان عام از آثار او چشمگیر بوده‌است و این آثار به احتمال، پرخواننده‌ترین رمان‌های تاریخی به زبان فارسی هستند.

در واقع با نگاهی به نوشته‌های درمی‌بابیم که وی بیش از آنکه مترجم باشد نویسنده‌ای توانا بوده‌است. کتاب‌های او از نظر تاریخی سندیت دقیقی ندارند، گرچه وی تلاش بسیاری که در کتب تاریخی است به حوادث کتاب با رخدادهای دنیای واقع نیز همسان باشند، اما در برخی از اوقات نوشته‌های او با تاریخ واقعی در تضاد هستند. برای نمونه در مورد قتل خواجه نظام‌الملک در کتاب خداوند الموت می‌خوانیم: «وقتی محمد طبسی به نهاوند رسید به او گفتند خواجه در شکارگاه است و او به قرق رفت و تقاضای ملاقات کرد. در محضر خواجه وی ناگهان دید که یکی از دو غلام‌بچه با خنجر به وی حمله کرد و او را به قتل رساند.»

اما در واقع خواجه نظام‌الملک در شب جمعه دوازدهم ماه رمضان سال ۴۸۵ هجری قمری در راه بغداد در محلی به نام صحنه توسط یک از فدائیان حسن صباح به نام بوطاهر ارانی به قتل رسیده‌است.[۱۴]

در خدمت و خیانت منصوری

[ویرایش]

تاثیر منصوری بر ادبیات ایران

[ویرایش]

گرچه بسیاری از کتب وی مورد نقد قرار گرفتند. اما منصوری بر تاریخ ادبیات ایران مخصوصاً در مابین سالهای ۳۰ تا ۵۰ و سالهای اولیه پس از انقلاب تأثیر شگرفی داشته‌است. کتاب‌های معمولاً در برهه خویش پر خواننده‌ترین کتاب‌ها بوداند.[۲] برخی از کتاب‌های وی مانند سینوهه به چاپ چهلم نیز رسیدند و مجموع تیراژ این کتاب به بالای دویست‌هزار نسخه رسیده‌است. او در میان نویسندگان نیز محبوب بود.[۱۵]باستانی پاریزی دربارهٔ وی می‌گوید:"او به تحقیق محبوب‌ترین نویسنده‌ای است که تاریخ مطبوعات ما ظهور کرده‌است".

کتب مهم

[ویرایش]

از وی کتاب‌های فراوانی به‌جای مانده‌است. برخی از این کتاب‌ها در زمان و برخی در سال‌های بعد به جنجال کشیده‌شدند. مهم‌ترین عامل این قضیه پیدا نشدن کتاب‌های اصلی بود. در بسیاری از موارد خوانندگان علاقه‌مند و یا افراد مطلع در باب این قضایا این مسئله را به پیش می‌کشیند.

مغز متفکر جهان شیعه امام جعفر صادق

[ویرایش]

در این کتاب که از سوی مرکز اسلامی استراسبورگ منتشر شده، دربارهٔ نبوغ امام صادق (ع) و احادیث علمی ایشان بحث شده است. احادیث مکتوب شده در کتاب همگی دارای مآخذ و آدرس از کتبی همچون بحارالانوار و اصول کافی می‌باشد.

تیمورلنگ به قلم خود او

[ویرایش]

این داستان در مجله سیاه و سپید در طی حدود شصت شماره منتشر گردید. منصوری مدعی بود این اثر به قلم مارسل بریون نوشته شده‌است. در پی انتشار موفقیت‌آمیز این داستان امیر عباس هویدا نخست وزیر وقت از مدیر مسئول نشریه به نام دکتر علی بهزادی تفاضا می‌کند با عطف به اینکه من به زبان فرانسه مسلط هستم نسخه اصلی این کتاب را در اختیار من بگذارید؛ ولی منصوری نهایت جزوه‌ای سی صفحه‌ای در اختیار بهزادی قرار می‌دهد. این پانویس بعدها به عنوان کتاب منم تیمور جهانگشا منتشر گردید.[۱۶]

خداوند الموت حسن صباح

[ویرایش]

نام فردی که به عنوان نویسنده فرانسوی کتاب خداوندگار الموت ترجمه ذبیح‌الله منصوری در آن درج شده، پل آمیر است، درحالی که در تاریخ ادبیات و نویسندگی فرانسه فردی با این نام وجود خارجی نداشته است. برخی معتقدند این کتاب ساخته ذهن و حاصل نبوغ نویسندگی خود ذبیح‌الله منصوری است.

خصوصیات اخلاقی

[ویرایش]

سندیکای روزنامه‌نگاران

[ویرایش]

زمینه‌های فکری تشکیل این سندیکا زمانی پس از بحران ۴۳ روزه در دوران نخست‌وزیری قوام مطرح شد. در پی مشکلات اقتصادی مملکت و حضور بیگانگان در ایران قوام برای ساکت‌کردن اعتراضات عمومی دستور توقیف کلیه مطبوعات و جراید کشور به استثنای روزنامه رسمی دولت «اخبار روز» را می‌دهد، این توقیف ۴۳ روز می‌کشد.[۱۷] منصوری به عنوان یک نویسنده حرفه‌ای تنها منبع درآمد خود را از است و در این مدت فشار زیادی متحمل شد. آثار این سختی هیچگاه از ضمیر وی پاک نشد. بعد از رفع توقیف جراید منصوری به کمک چند تن از همکارانش تلاش کرد تا از طریق یک مرکز حامی، کاری کند که دیگر به او همکارانش چنین صدمه سختی وارد نیاید. این تلاش سالها طول می‌کشد. اما با تلاش‌های بی‌وقفه منصوری در مهرماه سال ۱۳۴۱ طی یک گرد هم‌آیی در پارک‌شهر تهران پایه‌های سندیکا با حضور بسیاری از مطبوعاتیان شکل می‌گیرد؛ و در روز هفدهم شهریور ۱۳۴۲ در جلسه‌ای در باشگاه دانشگاه تهران اعلام ثبت رسمی این سندیکا جشن گرفته می‌شود. در این اولین انتخابات منصوری به عنوان رئیس هیئت مدیره سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات معرفی می‌شود.[۱۸]

تالار ذبیح‌الله منصوری

[ویرایش]

مصاحبه‌های جنجالی

[ویرایش]

او در مصاحبه‌هایی پی در پی در سن ۷۶ ادعا کرد که در سن ۸۰ سالگی خواهد مرد، وی ادعا داشت با توجه به مهارتی که از خواندن کتب پزشکی بدست آورده‌است می‌تواند زمان مرگ انسان‌ها را تشخیص دهد.[۱۹] او می‌گفت من در هشتاد سالگی و با سکته قلبی خواهم مرد. البته ادعاهای وی هیچگاه به حقیقت نپیوستند و او در ۸۹ سالگی درگذشت. عده‌ای معتقدند او برای گفته‌هایش دلایل دیگر داشته که منجمله به ضعف اقتصادی وی اشاره دارند. این مصاحبه‌ها باعث شد ناشران تلاش بیشتری برای کسب ترجمه‌های وی بکنند. برای نمونه علی اصغر امیرانی بنیانگذار، مدیر و نویسنده مجله خواندنیها مطالب زیادی از وی گرفت او بعدها گفت برای هشت سال پس از مرگ وی نیز مطلب دارد.

تعداد کتاب‌ها

[ویرایش]

درمورد تعداد کتاب‌های نوشته‌شده توسط وی نمی‌شود قضاوت دقیقی کرد. خود او و عده‌ای دیگر تعداد این کتب را حدود ۱۲۰۰ عدد می‌دانند.[۲۰] خود او همواره تعداد کتاب‌هایش را زیاد می‌دانست. برخی تلاش کردند تا عدد دقیقی بدست بیاورند، ا ما به علت سال‌های طولانی نویسندگی وی عملاً اینکار مقدور نشده‌است. بسیاری از نوشته‌های وی بصورت پاورقی در میان نشریات فراوان منتشر شده‌است. برخی نیز بصورت جزوه‌های سی الی چهل صفحه‌ای. همچین او مترجم آثاری است که آن‌ها را به نام دیگران منتشر کرده‌است٬ از جمله این کتاب‌ها کتاب روح‌القوانین نوشته منتسکیو است که به نام علی‌اکبر مهتدی منتشر شده‌است.

درگذشت

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. روزنامه پیغام امروز - سال یازدهم - شماره ۲۸۹۱ - پنجشنبه ۷ اسفند ماه - ۱۳۴۸
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ «ذبیح‌الله منصوری همچنان خواننده دارد». خبرگذاری کتاب ایران. ‏۱۱ شهریور ۱۳۸۷. دریافت‌شده در شهریور ۱۳۸۷. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید=،|تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  3. چهره مطبوعات معاصر - خودزندگینامه از ذبیح‌الله منصوری
  4. «ذبیح‌الله منصوری». وب‌گاه خبرگزاری میراث فرهنگی. ‏۱۱ شهریور ۱۳۸۷. دریافت‌شده در ‏ شهریور ۱۳۸۷. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید=،|تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  5. «ذبیح‌الله منصوری». وب‌گاه آفتاب. ‏۱۱ شهریور ۱۳۸۷. دریافت‌شده در ‏ شهریور ۱۳۸۷. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید=،|تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  6. در مورد محل زندگی و سال تولد او اختلاف نظری بسیاری وجود دارد بنابر نوشته دکتر باقر عاقلی در کتاب شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران جلد سوم او در سال ۱۲۷۵ و در شهر مشهد بدنیا آمده است.
  7. «ذبیح‌الله منصوری». وب‌گاه کازرون. ‏۱۱ شهریور ۱۳۸۷. دریافت‌شده در ‏ شهریور ۱۳۸۷. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید=،|تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  8. مجله اطلاعات هفتگی شماره ۱۶۶۱ جمعه ۱۱ آبان ۱۳۵۲
  9. «ادبیات عامه پسند: نگاهی به تاریخچه». وب‌گاه همشهری. ‏۱۲ شهریور ۱۳۸۷. دریافت‌شده در ‏ شهریور۱۳۸۷. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید=،|تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  10. مصاحبه اسماعیل جمشیدی با ذبیح‌الله منصوری شماره ۷۵ سال دوم مجله جوانان در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۵۵
  11. مجله خواندنیها - شماره ۳۵ - ص ۱۶ -سال سی‌وسوم - ۲۳ دیماه ۱۳۵۱
  12. «یادی از علی اصغر امیرانی و 'خواندنی‌ها'». بی بی‌ سی فارسی. ‏۲۷ اسفند ۱۳۹۴. دریافت‌شده در ۱۷ مارس ۲۰۱۶. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  13. کیمیا و خاک - رضا براهنی - ص ۹۸ و ۹۹ -چاپ اول -پاییز ۱۳۶۴
  14. «حسن صباح». وب‌گاه ایرانی. ‏۱۶ شهریور ۱۳۸۷. دریافت‌شده در شهریور ۱۳۸۷. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید=،|تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  15. «عوام می‌پسندند، خواص فقط نفرین می‌فرستند!». وب‌گاه خبرنگاران صلح.
  16. «منم تیمور جهانگشا». وب‌گاه آدینه‌بوک. ‏۱۲ شهریور ۱۳۸۷. دریافت‌شده در شهریور۱۳۸۷. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید=،|تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  17. گذشته چراغ راه آینده‌است - تاریخ ایران در فاصله دو کودتا - نشر جامی
  18. «تعطیل کردن نشریات کم تیراژ تهران ـ تأسیس سندیکای روزنامه نگاران - تلاشهای مسعود برزین، معینیان و داریوش همایون». وب‌گاه روزنامک. ‏۱۲ شهریور ۱۳۸۷. دریافت‌شده در شهریور۱۳۸۷. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید=،|تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  19. او مدعی بود هرکس معلومات کافی داشته باشد می‌تواند مرگ خود را پیش‌بینی کند.
  20. چهره مطبوعات معاصر، غلامحسین صالحیار (گردآورنده) تهران (پرس اجنت) سال انتشار ۱۳۵۱، ص ۱۳۵

منابع

[ویرایش]
  • مصاحبه اسماعیل جمشیدی با ذبیح‌الله منصوری مجله اطلاعات هفتگی شماره ۱۶۶۱ جمعه ۱۱ آبان ۱۳۵۲
  • «دربارهٔ ذبیح‌الله منصوری» در آینده. سال دوازدهم، شماره ۹–۱۰ (آذر-دی-۱۳۶۵) ص ۶۶۶ تا ۶۶۸
  • دکتر باقر عاقلی (۱۳۸۰شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران، جلد سوم - صفحهٔ ۱۵۵۸، تهران: نشر گفتار، نشر علم، شابک ۹۶۴-۵۵۷۰-۶۰-۳