(Translated by https://www.hiragana.jp/)
 صفحه نخست
The Wayback Machine - https://web.archive.org/web/20090530071546/http://etemaad.ir:80/Released/88-03-06/150.htm
چهارشنبه، 6 خرداد 1388 - شماره 1962
   
 
صفحه نخست :: روزنامه :: صفحه نخست
گفت وگو با عباس عبدي
اتحاد اصلاح طلبان

شرايط بازي را بايد خودمان تعيين کنيم من شخصاً از اين زاويه وارد انتخابات نشده ام که يک بازي مرگ و زندگي است. 23 خرداد هر نتيجه يي داشت نااميد نمي شوم چون از انتخابات اهداف ديگري دارم


گروه سياسي، کيوان مهرگان؛ «اين انتخابات بازي مرگ و زندگي نيست.» اين جمله فراز گفت وگوي عباس عبدي با اعتماد است. عضو فعال ستاد شيخ مهدي کروبي در گفت وگو با اعتماد با تاکيد بر اين موضع معتقد است امکان حضور در انتخابات با هويت دموکراسي خواهي وجود ندارد چون براي فعاليت با هويت دموکراسي خواهي بايد توازن قوا ايجاد شود که در شرايط کنوني اصلاح طلبان توان ايجاد چنين توازن قوايي را ندارند. عبدي اين انتخابات را يک انتخابات چندقطبي مي داند که هر کدام از چهار نامزد موجود توان نمايندگي بخش هايي از جامعه را دارند. عباس عبدي که نزديک به دو دهه و نيم عمر سياسي خود را با شخصيت هاي حزب مشارکت سپري کرده بود در اين انتخابات به عنوان يک چهره مستقل از شيخ مهدي کروبي حمايت مي کند.

---

-شما در مقاله مفصلي به اين نکته اشاره کرديد که اصلاح طلبان نمي توانند با هويت دموکراسي خواهي وارد انتخابات شوند، از ديد شما واقعاً هويت اصلاح طلبي فراموش شده است و بايد دموکراسي خواهي را کنار بگذاريم؟

نه، فراموش نشده و نبايد هم کنار گذاشته شود، حتي بيش از گذشته بايد به آن توجه کرد، اما در حال حاضر زمينه هاي لازم براي ورود به انتخابات از اين زاويه وجود ندارد. شما وقتي مي خواهيد بر اساس دموکراسي خواهي وارد قدرت شويد بايد بتوانيد قدرت را پس بزنيد و برحسب يک موازنه قوا وارد شويد. چنين توازن قوايي وجود ندارد. علت اساسي که آقاي خاتمي از انتخابات انصراف داد، همين بود. ممکن است بگوييد علت آن حضور آقاي موسوي بود اما علت اصلي اش همان بود که گفتم و صرفاً دليل و نه علت انصراف حضور آقاي موسوي بود. اگر مي خواست در انتخابات بماند بايد از موضع دموکراسي خواهي وارد شود و شعارها و مطالبات و همه چيز متفاوت مي شد. آن زمان به يک نوع رودررويي با ساختار موجود منجر مي شد. اين وضعيت زماني مفيد و موثر است که طرفين به يک توازن قوا و در نتيجه تفاهمي برسند نه به نقطه رودررويي، و خب طبيعي بود چون توازن قوا براي اين کار وجود ندارد و مي توانست هزينه و خطرات زيادي براي کل جنبش اصلاحي و جامعه داشته باشد، اين راه نتيجه بخش نبود به همين دليل است که مي گويم در حال حاضر نمي توانيم از اين منظر وارد انتخابات شويم چون بايد ابتدا توازن قوا را بر هم مي زديم اما چنين تواني را نداشتيم. نيروهاي تحول خواه بايد اين توازن قوا را از بين ببرند. گرچه تمام موارد موثر در موازنه قوا در اختيار آنها نيست مانند سياست خارجي امريکا در منطقه و ديگري قيمت نفت اما اتحاد بين خود نيروها که در دست خودمان است را بايد محقق کنيم. با اينکه ذکر کردم نمي توانيم در اين انتخابات از اين منظر وارد شويم، بسيار اميدوارم در آينده اين اتفاق يعني بر هم زدن توازن قوا رخ دهد.

-اين نبود شرايط در سال 84 نيز وجود داشت؟

بله کاملاً وجود داشت، به همين دليل نيز بود که شما مي بينيد کسي از اين موضع اصلاح طلبي به ميدان نيامد. کسي هم که جلو آمد، مواضعش جدي گرفته نشد زيرا به لحاظ نمادين براي تحقق اين هدف مناسب نبود. اگر مي خواستند از موضع اصلاح طلبي جلو بيايند، فقط يک شکاف اصلي وجود داشت تا آن را ترميم کنند و آن شکاف بين حکومت و مردم است. اگر کسي بگويد مي خواهد اين شکاف را پر کند، تمام شکاف هاي ديگر در حاشيه قرار مي گيرد؛ شکاف جنسيتي، شکاف قوميتي، شکاف هاي مذهبي، شکاف هاي ميان نسل جديد با نسل گذشته همه موارد به حاشيه مي رود. در سال 84 هفت نفر بودند و همه راي آوردند اما در سال 80 تنها يک نفر بود و تنها او راي آورد. کسي به بقيه اهميت نداد. علت آن چه بود؟ به دليل اينکه آنها چيزي را نمايندگي مي کردند که در برابر طرفدار حاکميت مردم مطلوب نمي نمود.

-در اين انتخابات مي توان روي شکاف دولت و ملت تکيه کرد؟

خير، با اين افراد نمي توان.

-چرا؟

چون قادر نيستند اين جريان را نمايندگي کنند. نه به آن اعتقاد دارند و نه شرايط آن را دارند و نه قدرت عيني براي چنين رخدادي را دارند.

-در اين انتخابات بايد روي چه مساله يي تاکيد کرد؟

در حال حاضر هر کدام از کانديداها يک بخش را نمايندگي مي کنند. يک بخشي که آقايان موسوي و کروبي مي توانند انتخاب کنند، شکاف هاي اجتماعي است که البته آقاي موسوي مي تواند در اين مورد بعضي موارد را جوابگو باشد و آقاي کروبي بخش ديگري را اما نمي توان از موضع دموکراسي خواهي جريان سازي کرد چون نه افرادي که هستند، اهل اين موارد هستند و نه مي توانند با قدرت نامتوازن کنوني به اين هدف فکر کنند. بنابراين فکر مي کنم يک انتخابات چندقطبي داشته باشيم. مانند انتخابات سال 84 که هر کدام يک گرايش را نمايندگي کردند، در اين انتخابات نيز هر کانديدا نماينده يک قشر و گروه است. ولي اين انتخابات مي تواند مقدمه يي باشد براي آينده که جنبش دموکراسي خواهي و اصلاح طلبانه بتواند از موضع قدرت وارد موازنه قوا شود.

-چه تضميني وجود دارد؟

تضمينش يک تحليل است. اگر فکر کنيم که اين حکومت و سياست ها به همين شکل پيش مي رود و با مشکلي هم مواجه نمي شود، پس بايد گفت هيچ تضميني براي تحقق آن هدف وجود ندارد. در نتيجه هيچ نيازي هم به فعاليت دموکراسي خواهي نيست. اما اگر فکر مي کنيم و اعتقاد داريم که دموکراسي خواهي يک ضرورت است نه يک خواست فانتزي و براي زندگي ما در اين دنيا يک ضرورت است تا پيشرفت کنيم بنابراين دير يا زود در غياب دموکراسي به بن بست مي رسيم. هنگامي که به بن بست رسيديم اين توازن قوا که ايجاد مي شود بهترين فرصت براي اين است که تفاهمي بين ساخت قدرت و نيروهاي دموکراسي خواه صورت بگيرد و تحول آرامي به سمت دموکراسي را بتوانيم تجربه کنيم. بايد براي آن شرايط خودمان را آماده کنيم.

-آن شرايط با پيروزي يک کانديداي اصلاح طلب رخ مي دهد؟

نه لزوماً، اين يک بحث ديگر است.

-اگر نامزدهاي اصلاح طلب شکست بخورند، طبيعتاً دچار دلمردگي در جامعه مي شوند.

بستگي دارد شما چطور به انتخابات وارد شويد. شما يک وقتي با تيم عربستان در تهران بازي مي کنيد. اگر مساوي نيز کنيد همه ناراضي هستند اما يک زماني هست که شما بر بازي فوتبال قيد مرگ و زندگي نمي گذاريد. آن زمان نتيجه بازي لزوماً مهم نيست.

-الان اين انتخابات بازي مرگ و زندگي نيست؟

براي من نيست، براي شما را نمي دانم.

-براي مجموعه نيرو هاي اصلاح طلب دموکراسي خواه چطور؟

من شخصاً از اين زاويه وارد انتخابات نشده ام که يک بازي مرگ و زندگي است. 23 خرداد هر نتيجه يي داشت نااميد نمي شوم چون از انتخابات اهداف ديگري دارم.

-من به عنوان يک روزنامه نگار، شما به عنوان يک رجال سياسي چقدر پژواک صدا داريم؟ اين نامزدها هستند که خط اصلي را تعيين مي کنند. آنها هستند که اميد و نااميدي ما را تعيين مي کنند. شما به درستي اشاره کرديد که آقاي خاتمي بيانيه انصرافش را اعلام کرد جوان هاي حامي اش با دلي شکسته و چشمي گريان به خانه هايشان رفتند و يخ بسياري از آنها هنوز هم آب نشده است.

به دليل اينکه نحوه ورود ايشان به گونه يي بود که خروجش اين آثار را داشت و تمام کوشش ما بايد اين باشد که نحوه ورودمان منجر به اين يأس و نااميدي نشود. بله ممکن است نتيجه اميدوار کننده باشد اما ما بايد به نحوي رفتار کنيم که جلوي همين نتيجه نامطلوب تر يعني نااميدي را بگيريم.



-در حال حاضر هر دو کانديداي اصلاح طلب موسوي و کروبي جز براي پيروزي به عرصه آمده اند؟

براي برد آمده اند اما فراموش نکنيد اين هدف با آمدن براي مرگ و زندگي فرق مي کند. بستگي دارد، يا شما قمار مي کنيد يا بازي در قمار مطمئناً شکست منجر به نابودي است اما در مسابقه فينال نفر دوم نيز جايزه مي گيرد.

-رقيب ما در اين دوره در دولت است و قدرت دارد. او ممکن است طوري بازي کند که شرايط مرگ و زندگي باشد. ما که نبايد اجازه بدهيم بازي ما را رقيب مشخص کند. چگونه نبايد اجازه بدهيم؟

بازي را خودمان تعيين کنيم. اگر اجازه بدهيم آنها تعريف کنند کنترل بازي هم دست آنها مي افتد. سرنوشت نيز دست آنها مي افتد.

-در اين انتخابات کنترل دست کدام جريان بوده است؟

قضيه آقاي خاتمي که پيش آمد، کنترل دست آنها بود آخر نيز شاهد بوديم که چطور شد. در کمپ آقاي کروبي نيز بازي دست رقيب نيست. اين ما هستيم که نبايد بگذاريم کنترل به دست ديگران بيفتد.

-منظورتان آقاي موسوي است؟

هر کسي، به نظر من نبايد کنترل بازي را به ديگران بدهيم. من شخصاً مسيري را وارد نمي شوم که اگر احياناً به هر دليل نتوانستيم راي کافي به دست آوريم، حس کنيم زندگي را باخته ايم.

-الان رقيب ما در اين موضع نيست؟

نه، نبايد چنين تعريفي داشته باشيم. طرفي که در برابر ساخت قدرت وارد انتخابات مي شود و چنين تعريف کند که يا ما او را جارو کنيم يا او ما را.

-آنها که جارو کرده اند. چيزي باقي نمانده است؟

نه.

حيات سياسي ما همين روزنامه هاست.

-پس اگر اين طوري است چرا در انتخابات آمديد؟

براي اينکه تشديد نشود، بدتر از اين نشود.

مي توانيد جلوي تشديد آن را بگيريد اما معني آن اين نيست که بگويد ما تعريفي از بازي مي دهيم که يا شما نابود مي شويد يا ما.

-به نظر شما اگر دولت فعلي دوباره راي بياورد اجازه فعاليت سياسي در حد همين چهار سال را نيز خواهيم داشت؟

بستگي دارد چطور راي بياورد. من معتقدم اگر اصلاح طلبان در اين انتخابات به يک اتحاد خوب برسند، حتي اگر شکست بخورند مي توانند بهتر از گذشته به حيات شان ادامه بدهند اما اگر شکست شان همراه با تفرق باشد، به وضع بسيار بدي دچار مي شوند.

-ممکن است اختلافات تشديد شود؟

نمي خواهم بگويم حتماً رخ مي دهد اما غيرممکن هم نمي دانم. به خاطر اينکه حسم اين نيست که بعضي ها اگر فکر کنند پيروز نمي شوند، رفتار توجيه گرانه يي از خودشان بروز مي دهند. شما در مقاله يي اشاره مي کنيد که تا يک هفته يا 10روز مانده به انتخابات مساله راي آوري چندان مطرح نيست.

مساله راي دادن مطرح نيست.

-و آنجا بحث مي کنيد که اگر بشود ما به وحدت برسيم اما مکانيسم اين وحدت از ديد شما چيست؟

بايد اين ذهنيت غلط از بين برود که هر کسي وارد مي شود، بگويد ديگري کنار بکشد. اين ناشي از ضعف کساني است که همه نگاهشان به صندوق آراي ديگران است و نشان مي دهد اصلاً اعتماد به نفس ندارند. اين مساله درست نيست که ما بگوييم اگر تو کنار بکشي آراي تو به من مي رسد. چون ممکن است در اين ميان کس ديگري باشد که راي تو را از بين ببرد چون فقط دو نفر نيستيم بلکه چند نفر هستيم. اين تعدد و کثرت فرصت ديگري نيز مي دهد؛ فرصت فضا سازي در مقابل رقيب و آوردن اقشار مختلف به صحنه. اگر آقاي کروبي نبود امثال من هم در ستاد آقاي موسوي جمع نمي شديم و فعاليت سياسي فروکش مي کرد. تازه اين دو نفر وقتي هستند دو نشريه، دو ستاد دارند و دو اعتراض صورت مي گيرد. تمام اين موارد نقاط مثبت خوبي است براي انتخابات جلوي رقيب.

-تا چه مقطعي؟

تا هر مقطعي. فرض کنيد خاتمي مي توانست بماند، آيا نيازي به دعوت از ديگران براي کنار رفتن داشت؟ نه، چون وحدت نيروها از خلال تفوق در عرصه سياسي حاصل مي شد و نيازي به رسيدن به وحدت و اجماع در داخل اتاق هاي دربسته نبود. اما من کماکان به گفته قبلي خود معتقدم که چند روز قبل از راي گيري نگاه کنيم ببينيم آيا وحدت مفيد است يا نه، به اين معنا که در نتيجه گيري موثر است يا سبب تفرق آرا به نفع طرف مقابل مي شود. اگر مفيد بود حتماً در اين مسير گام برمي دارم. البته به لحاظ تئوريک معتقدم چنين ضرورتي حادث نخواهد شد زيرا نامزدي که قادر به ايجاد جريان غالب باشد، وجود ندارد.

-از انتخابات 84 چه تجربه يي داريم؟

اتفاقاً انتخابات 84 به دليل تعداد افراد جريان اصلاح طلب نبود که شکست خورد بلکه به دليل تعدد شعارها و گرايش ها شکست خورد و گرايش واحد هم در اتاق به دست نمي آيد. خيلي روشن اصلاً شما فرض کنيد در انتخابات قبل آقاي معين نمي آمد. دوستان سازمان و مشارکت به دنبال کي مي رفتند؟

-احتمالاً آقاي هاشمي؟

نخير آقاي کروبي، چون اگر آقاي معين را نمي آوردند معنايش اين بود که از قبل با آقاي کروبي توافق مي کردند چون آقاي هاشمي آخرين روز آمد. اما رفتند دنبال آقاي معين. اما اگر آقاي کروبي مي ديد که اينها حامي او هستند، شعار آنها را مي داد بنابراين شعار 50 هزار تومان از اساس مطرح نمي شد. و در اين صورت نه راي اين شعار را مي آورد و نه راي شعار ديگران را و نتيجه بدتر از اين مي شد که ديديم.

-تحليل هاي شما معمولاً درست درمي آيد. به نظر شما چه اتفاقي مي افتد؟ بالاخره تقلب مي کنند، نمي کنند؟

از ديد من کل حاکميت دوست ندارد انتخابات زير سوال برود اما خود مديران اجرايي را نمي دانم. اين يک بحث ديگر است. بخش ديگري از سلامت انتخابات هم برمي گردد به اينکه چقدر جدي پاي آن بايستيم. البته من معتقدم تا وقتي درآمد هاي نفتي به اين شکل در دست دولت خرج مي شود، نمي توان به سلامت چيزي اميد داشت چرا که او درآمد نفت را دارد که مي تواند هر جايي خواست خرج کند. من فعلاً کاري به نتيجه انتخابات ندارم بلکه مي گويم آزادگي مردم از بين مي رود. در اين شرايط چون خودم به عنوان يک کنشگر سياسي وارد شده ام، درست نمي دانم يک تحليل پيشگويانه بدهم. بايد اين پيش بيني را جايي ثبت کنم ببينم نتيجه چه مي شود.

انتقاد شماري از استادان دانشگاه شريف از دولت

ادعاهاي ارزشمدارانه، تکيه بر شعارهاي عوام پسند و سعي در تطميع مردم به نام عدالت طلبي از خزانه ملي، شکستن حرمت بزرگان و انديشمندان، باعث به ابتذال کشيده شدن مفاهيم شريفي نظير عدالت و ارزش و مبارزه با فساد شده و“ بيانيه 125 استاد دانشگاه را در همين صفحه بخوانيد

گروه اجتماعي، علي رنجي پور؛ دانشجوياني که فضاي دانشگاه را در سال هاي 84-83 به بعد تجربه کرده اند، آزمون سراسري ارشد سال 84 را خوب به خاطر دارند؛ آنجا که در کارنامه اين آزمون، مقابل نام برخي دانشجويان از يک تا چند ستاره درج شده بود. دانشجويان ستاره دار که عموماً از اعضاي فعال انجمن هاي اسلامي و شوراها و تشکل هاي صنفي بودند، به سازمان سنجش فراخوانده شدند تا به صورت مشروط اجازه تحصيل در مقطع کارشناسي ارشد به آنان داده شود يا به صلاحديد هيات گزينش، شايسته تحصيل در مقطع کارشناسي ارشد دانشگاه هاي ايران شناخته نشده و از تحصيلات تکميلي جا بمانند. از آن روزها قريب به چهار سال گذشته است و اکنون در آستانه انتخابات دولت نهم، بحث ستاره دار شدن دانشجويان بار ديگر جدي شده است. منتقدان دولت نهم ستاره دار شدن دانشجويان را به همراه برخي اقدامات ديگر نظير بازنشستگي سليقه يي استادان دانشگاه و احضارها و صدور احکام گسترده قضايي و انتظامي، به عنوان يکي از مشکلات اساسي دانشگاه ها در دولت نهم عنوان مي کنند. در اين شرايط از يک سو منتقدان دولت نهم را به برخوردهاي بازدارنده متهم مي کنند، کما اينکه غلامرضا ظريفيان معاون وزير علوم دوره اصلاحات اخيراً در گفت وگويي با پايگاه خبري اصلاح طلبان با انتقاد شديد از ستاره دار شدن برخي فعالان دانشجويي گفت؛ «دانشگاه عرصه يادگيري اجتماعي دانشجويان است. نبايد به اين فعاليت ها به ديد تهديد نگاه کرد، بلکه اگر دانشجويان خاموش باشند اين خود تهديدي جدي است.» از سوي ديگر اما مسوولان وزارت علوم موضعي متفاوت اختيار مي کنند؛ يا منکر همه چيز مي شوند، يا انتقادات را از سر جهل و بي اطلاعي تعبير مي کنند. همان طور که وزير علوم در جمع خبرنگاران کانديداهاي رياست جمهوري و طرفداران آنها را متهم به اين کرد که معني ستاره دار شدن دانشجويان را نمي دانند. وزير علوم پريروز در جمع خبرنگاران با بيان اينکه کانديداها معني دانشجوي ستاره دار را نمي دانند، تمام نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري را به مناظره دعوت کرد و مدعي شد؛ «دانشجويان در زمان همين کانديداها ستاره دار شدند هرچند ستاره دار شدن فرآيند مثبتي است.» در حالي که محمد مهدي زاهدي فرآيند ستاره دار شدن دانشجويان را مثبت عنوان مي کرد، با اطمينان کامل ادامه داد؛ «يقين دارم برخي کانديداها و حاميان آنها حتي معني دانشجوي ستاره دار را نمي دانند بنابراين آنها را به مناظره دعوت مي کنم. در چند سال گذشته کشور در بخش علمي آنچنان جهش داشته است که هيچ کدام از نامزدها يا حاميان آنها جرات نکرده و نمي توانند ادعا کنند کشور در اين زمينه پيشرفت نداشته است.»

او تصريح کرد؛ «برخي افراد هميشه به مسائل حاشيه يي پرداخته اند و اعلام مي کنند اگر راي بياورند هيچ دانشجويي ستاره دار نخواهد شد در صورتي که دانشجويان در زمان خود آنها و بين سال هاي 76 تا 83 ستاره دار شدند.» زاهدي ادامه داد؛ «البته ستاره دار شدن دانشجويان امري مثبت است چرا که با هدف مثبتي اين امر اتفاق افتاد.» وزير علوم دولت نهم افزود؛ «بين سال هاي 76 تا 83 در زمان صدور کارنامه به داوطلبان کنکور، يک يا دو ستاره در کارنامه آزمون آنها درج مي شد که يک ستاره به معني ناقص بودن مدارک بود و دو ستاره به معني اين بود که دانشجوي مذکور در دوره ليسانس به مشکل برخورده است و مراقب باشد در دوره ارشد نيز دچار مشکل نشود.» اين سخنان مقدمه يي بود تا زاهدي بار ديگر فضاي موجود را در حالي که در معرض نقد جدي دانشجويان و دانشگاهيان قرار گرفته، فضايي باز توصيف کند و بگويد؛ «فضاي بازي در دانشگاه ها ايجاد شده است. وزارت علوم با سياست بازي در دانشگاه ها مخالفت مي کند چرا که معتقديم نبايد دانشگاه ها به پايگاه احزاب سياسي تبديل شوند اما دانشگاه ها بايد سياسي باشند.» اين ادعا البته در شرايطي مطرح مي شد که فضاي دانشگاهي دولت نهم، اين روزها با صراحت بيشتري از سوي دانشجويان و دانشگاهيان نقد مي شود. صبح ديروز به جز چند خبرگزاري نزديک به دولت، اغلب منابع خبري از انتشار بيانيه تند و انتقادي 125 عضو هيات علمي دانشگاه صنعتي شريف خبر دادند و دست به انتشار متن آن زدند. تنها در بخشي از اين بيانيه که انتقادات جدي به دولت نهم داشت، آمده بود؛ «سوء مديريت گرچه در داخل کشور، در پشت ريخت وپاش هاي مسرفانه و هدر دادن منابع ملي و ارائه آمارهاي نادرست و جنجال هاي تبليغاتي پنهان مي شود اما زماني برملا مي شود که دور از هياهو به وضع کشور، از جمله مقام ايران در روابط بين الملل، يا جايگاه اقتصادي آن در عرصه جهاني، يا حتي رقابت هاي ورزشي - به عنوان مشتي از خروار - نظر بيفکنيم. بديهي است چنين مديريتي نه مي خواهد و نه مي تواند پاسخگوي عملکرد خود باشد. با اين اوصاف شايد به ما حق بدهيد که وارد طرح و نقد ادعاهايي نظير «آمادگي براي مديريت جهان» نشويم. تنزل گفتمان اجتماعي صرفاً به داد و ستدهاي پولي به رغم ادعاهاي ارزشمدارانه، تکيه بر شعارهاي عوام پسند نظير مبارزه با مافيا و مظلوم نمايي با وجود در اختيار داشتن تمام ابزار قدرت، تحقير مردم و سعي در تطميع آنان به نام عدالت طلبي از خزانه ملي، شکستن حرمت بزرگان و انديشمندان، باعث به ابتذال کشيده شدن مفاهيم شريفي نظير عدالت و ارزش و مبارزه با فساد شده و آسيب هاي جدي به اخلاق عمومي وارد ساخته است... با توکل به خداوند متعال، ميهن اسلامي مان را به اين طريق، از گزند ادامه روند فعلي و آسيب هاي آينده مصون داريم.



125 نفر از استادان دانشگاه صنعتي شريف با صدور بيانيه يي از سياست هاي دولت نهم و سوءمديريت کشور به ويژه در مورد مسائل اقتصادي انتقاد کردند. در اين بيانيه آمده است؛ توسعه همه جانبه و رشد معنوي و مادي کشور نيازمند توجه به همه ابعاد فرهنگي، سياسي و اقتصادي آن است. همچنين رسيدن به اين اهداف کلان ملي تنها بر بستري از «عقلانيت» امکان پذير است؛ عقلانيتي که در ساحت فرهنگي به صورت اخلاق مداري و ترويج مدارا و آزادانديشي و آزادي بيان، در ساحت سياسي به شکل زمينه سازي مشارکت جدي مردم و رعايت حقوق شهروندي است و چون مردم ايران استحقاق برخورداري از يک زندگي شايسته انساني را دارند، نيل به چنين مقصودي مستلزم تفکر است.در ادامه اين بيانيه به عدم ثبات در مديريت کشور اشاره و تصريح شده است؛ آنچه هم اکنون شاهد آنيم خارج کردن تدريجي متخصصان باتجربه از دايره تصميم گيري، عدم ثبات مديريتي، گسترش واردات کالاهاي مصرفي به بهاي ضربه به توليدات داخلي، به رکود کشاندن اقتصاد براي جبران اسراف کاري ها و بي برنامگي هاي گذشته، عدم بهبود شاخص هاي رشد و بيکاري و تورم با وجود درآمدهاي کلان نفتي، پسرفت شاخص هاي خط فقر و نابرابري هاي اقتصادي و گريختن از حسابرسي و قوانين مصوب است. پيداست که اين امور کشور را از مسير توسعه پايدار و درون زا دور مي سازد. مديريت اجرايي ناکارآمد و بي برنامه، ناخدايي را مي ماند که در عرصه پرتلاطم داخلي و خارجي، به جاي سکانداري به پاروزني در جهات متعارض پرداخته و طبعاً از حرکت در راستاي مقصد بازمانده است. سوءمديريت گرچه در داخل کشور در پشت ريخت وپاش هاي مسرفانه و هدر دادن منابع ملي و ارائه آمارهاي نادرست و جنجال هاي تبليغاتي پنهان مي شود اما زماني برملا مي شود که دور از هياهو به وضع کشور از جمله مقام ايران در روابط بين الملل يا جايگاه اقتصادي آن در عرصه جهاني، يا حتي رقابت هاي ورزشي - به عنوان مشتي از خروار - نظر بيفکنيم.بديهي است چنين مديريتي نه مي خواهد و نه مي تواند پاسخگوي عملکرد خود باشد. با اين اوصاف شايد به ما حق بدهيد که وارد طرح و نقد ادعاهايي نظير «آمادگي براي مديريت جهان» نشويم. در پايان اين بيانيه آمده است؛ ما از همه مردم وظيفه شناس ايران مي خواهيم در انتخابات پيش رو آراي خود را با آگاهي به نفع فرزندان پاک، صديق و تواناي خود به صندوق ها بريزند؛ فرزنداني که در زمانه بحران از خويش برون آمده اند و گوشه امن خود را رها کرده اند تا در راستاي ترميم شکاف اعتماد بين دولت و ملت کاري بکنند و دين خويش را به مردمي که از درون آن باليده اند، ادا کنند و عموم مردم را در بهره مندي از توان مادي و معنوي نهفته در دل اين سرزمين کهن ياري رسانند.

برقراري مجدد جريان آزاد اطلاعات در يک سايت
فيس بوک در آستانه انتخابات رفع فيلتر شد
گروه فرهنگي، ايمان پاکنهاد؛ «مشي تحمل پذيري» محمود احمدي نژاد رئيس جمهوري اسلامي ايران ديروز و در آستانه انتخابات محقق شد و سايت فيس بوک رفع فيلتر شد. ديروز خبري کوتاه با اين مضمون که «فيس بوک آزاد شد» دست به دست و موبايل به موبايل چرخيد تا علاقه مندان جامعه مجازي و جريان آزاد اطلاعات خوشحالي خود را از اينکه بار ديگر مي توانند نظرهاي خود را به ويژه درباره انتخابات دهم رياست جمهوري آزادانه رد و بدل کنند، ابراز کنند. فيس بوک سايتي است اينترنتي که با پذيرش عضو به آنها اين امکان را مي دهد که درباره هر موضوعي اظهارنظر کنند و اعتقادهايشان را در هر زمينه يي به بوته نقد بگذارند. اين سايت که حدود يک سال پيش تاسيس شد، در انتخابات رياست جمهوري ايالات متحده نقش بسزايي را ايفا کرد و در انتخاب باراک اوباما رئيس سياه کاخ سفيد سهم عمده يي را به خود اختصاص داد. اين سايت اما از دو سه ماه پيش و با نزديک شدن به موسم انتخابات رياست جمهوري در ايران علاقه مندان بسياري به ويژه در طيف اصلاح طلبان پيدا کرد. کاربرهاي ايراني با نظر به اينکه رسانه و روزنامه يي وجود نداشت تا نظرهاي آنان را بدون مميزي منعکس کند از يک سو و از سوي ديگر امکانات فوق العاده فيس بوک، فرصت را مغتنم ديده و در اين سايت عضو شدند. اما شايد همين موضوع بود که باعث شد دولت احمدي نژاد به سرويس هاي ارائه دهنده خدمات اينترنتي دستور دهد فيس بوک را فيلتر کنند. اين فيلترينگ اما چند روز بيشتر طول نکشيد و چند صباحي بعد دوباره رفع فيلتر شد و تعجب کاربران و کارشناس هاي جامعه جهاني جريان آزاد اطلاعات را برانگيخت چرا که پيش از آن سايت هاي ديگري با همين امکانات مانند اورکات يا گزگ فيلتر شده بودند. فعاليت آزاد کاربران فيس بوک تا همين دو روز پيش ادامه داشت تا اينکه سرانجام دستور فيلترينگ مجدد اين سايت فقط چند روز مانده به برگزاري انتخابات رياست جمهوري صادر شد. به دنبال اين اقدام اعتراض هاي مدني مدافعان جامعه مجازي و مدني شکل گرفت و نمود رسانه يي يافت. گزارش اين اقدام به مسوولان سايت فيس بوک هم رسيد تا آنها هم در برابر اين اقدام دولت احمدي نژاد موضع گيري کنند و آن را «نگران کننده» بدانند. اعتراض هاي مدني مدافعان جريان آزاد اطلاعات در ايران تا آنجا ادامه يافت که خبرنگار سي ان ان در گفت وگوي مطبوعاتي محمود احمدي نژاد با رسانه ها، از او خواست موضع خود را در قبال اين اقدام اعلام کند. احمدي نژاد نيز مطابق معمول و با خونسردي چنين گفت؛ «ميليون ها سايت در دنيا فعاليت مي کنند و در ايران نيز قابل دسترسي هستند. آنقدر سايت و نشريه عليه دولت مي نويسند که با يکي دو مورد حل نمي شود. ما «مشي تحمل پذيري» را انتخاب کرده ايم. حرفي زده مي شود و ما نيز تحمل مي کنيم و نيازي به بسته شدن سايتي نيست.» محمود احمدي نژاد اما نگفت که اگر نياز به بسته شدن سايتي نيست، چرا فيس بوک در آستانه انتخابات فيلتر شد. آيا مسوولان مربوطه بدون رضايت رئيس کابينه نهم رياست جمهوري فيس بوک را فيلتر کرده بودند؟ آيا اين اقدام بدون هماهنگي با رئيس جمهوري صورت گرفته بود؟ فيس بوک از يک ماه پيش محل عرضه نظرها و نقدهاي انتخاباتي کاربرهاي ايراني شده بود. جرياني که در فيس بوک رخ داد تاکنون نه در رسانه هاي چاپي و نه در عرصه مجازي اينترنت در ايران مشاهده نشده بود. طوري که به سرعت و با افزايش روزافزون تعداد کاربرها، مجادله ها و بحث هاي انتخاباتي بالا گرفت و تاثير آن در روند حمايت از کانديداهاي اصلاح طلب (ميرحسين موسوي و مهدي کروبي) به وضوح قابل مشاهده بود. اما فيس بوک به جز کاربران عادي ميزبان چهره هاي شاخصي هم بود. تعداد قابل ملاحظه يي از روزنامه نگاران ساکن داخل و خارج عضو اين سايت شدند و حمايت يا عدم حمايت خود را از کانديدايي خاص مطرح کردند. جالب تر از همه اينها اما تبادل ديدگاه هاي حاميان دو کانديداي اصلاح طلب بود؛ جايي که حاميان ميرحسين موسوي عکس هاي خود را به رنگ سبز درآورده و از کانديداي مورد علاقه خود دفاع کردند و در مقابل حاميان مهدي کروبي هم به ارائه نظرهاي خود در حمايت از او پرداختند. اما نکته يي ديگر هم در اين سايت به وضوح قابل مشاهده بود و آن حضور بسيار کمرنگ مدافعان محمود احمدي نژاد و دولت نهم بود تا جايي که گروه هايي در دفاع از اين عقيده که احمدي نژاد نبايد دوباره رئيس کابينه شود، تشکيل و پذيراي تعداد زيادي از کاربران شد.
نشست انتخاباتي در لندن
انجمن بين المللي دانش آموختگان ايراني ميزگرد تحليلي را در خصوص انتخابات رياست جمهوري در لندن برگزار مي کند. اين ميزگرد روز جمعه هشت خرداد با حضور احمد سيف، مسعود بهنود، ميرعطاءالله مهاجراني، فاطمه حقيقت جو و سيدعلي اکبر موسوي خوئيني هشت صبح در آمفي تئاتر خليلي دانشگاه SOASبرگزار مي شود.
عناوين اين صفحه
اتحاد اصلاح طلبان
انتقاد شماري از استادان دانشگاه شريف از دولت
فيس بوک در آستانه انتخابات رفع فيلتر شد
نشست انتخاباتي در لندن

روزنامه اعتماد
طراحی و پیاده سازی نرم افزار : شرکت ارتباطات نوین فرانام